فرشهایی که پرواز میکردند
ترجمه از امیر شادلو
بخش نخست
اظهر علی عبیدی داستانویس و مترجم در سال ۱۹۶۸ در شهر «واه» از ایالت پنجاب پاکستان به دنیا آمده است. او نویسنده قالی پرنده است. وی از سال ۱۹۹۴ ساکن ملبورن استرالیاست. عبیدی در امپریال کالج لندن مهندسی برق و در دانشگاه ملبورن ام بی ای خوانده است.
وی به انگلیسی مینویسد. افزون بر ترجمههایش از او سفرنامه، رمان و چندین داستان کوتاه منتشر شده است. PASSAROLARISING نخستین رمان اوست که در سال ۲۰۰۶ در استرالیا، آمریکا، کانادا و هندوستان منتشر شده و به زبانهای اسپانیولی و پرتغالی نیز ترجمه شده است. او در این رمان ماجراجویانه پیرامون یک شخصیت واقعی در برزیل سده هجدهم که خیال ساخت کشتی پرنده را در سر میپرورانده، افسانه پردازی میکند.
دومین رمان عبیدیTWILIGHT در سال ۲۰۰۸ در استرالیا، آمریکا و هندوستان منتشر شد. او در این رمان از فانتزی فاصله گرفته. داستان مادری پا به سن گذاشته را در پاکستان دهه ۱۹۸۰ روایت میکند که ناچار است با تغییرات خانوادگی و اجتماعی روبرو شود.
«تاریخ پنهان فرش پرنده» از شناختهترین داستانهای کوتاه اوست. عبیدی در این داستان متاثر از نویسنده نامدار آرژانتینی «خورخه لوییس بورخس» ماجراهایی تخیلی را در ظاهر یک مقاله علمی شرح میدهد.
بسا پیش از آنکه دسته جارو نزد جادوان اروپای قرون وسطایی رواج یابد، در مشرق زمین دزدان و دیوانگان از قالی پرنده بهره میبردهاند. اینک کاشف فرانسوی «آنری بک» توانسته است در ایران به شواهدی واقعی از آنچه زمانی بس دراز افسانه مینمود دست پیدا کند.
آنری بک در الموت، جایی در نزدیک دریای خزر درون انبارهای زیرزمینی قلعه قدیمی حشاشین، طومارهایی سالم مانده کشف کرده است به جا مانده از سده سیزدهم پس از میلاد که به قلم دانشوری یهیودی به نام «اسحاق بن شریرا» نوشته شدهاند. این طومارها بر داستان واقعی پنهان در پشت پرده قالی پرنده هزار و یک شب نوری تازه میتابند.
کشف این دست نوشتهها جهان دانش را به کشمکشی بیسابقه در انداخته است. پس از آنکه زباندان شهری، جی دی سپتیموس ترجمه متون را از فارسی به انگلیسی پایان داد، مدرسه مطالعات خاور زمین و شمال آفریفا در لندن شتابزده کنفرانسی ترتیب داد و پژوهشگران برجسته را از سرتاسر دنیا به آن فراخواند. کشف آنری بک، آتش توپخانه تاریخدانانی قرار گرفت که مدعی جعلی بودن دستنوشتهها بودند. پروفسور سپتیموس که به دلیل تولد فرزندش در کنفرانس غایب بود از آقای بک پشتیبانی کرد. حرف پروفسور سپتیموس در این بود که یافته های جدید باید به دقت بررسی شوند. هماینک دستنوشتهها در انستیتوی لئوناردو داوینچی در تریسته در حال آزمایش تاریخ سنجی است.
به گفته ابن شریرا فرمانروایان مسلمان فرشها را انکار و دانش پیرامون آدمها را سرکوب میکردند، سازندگانش را آزار میدادند و هر مدرکی را که بر وجودشان گواهی میداد بطور سیستماتیک از بین میبردند. گرچه تا اواخر سده سیزدهم فرشهای پرنده بافته و فروخته میشد اما مشتریان این فرشها بیشتر افرادی در حاشیه جامعه محترم بودند. اسحاق بن شریرا مینویسد که در ۱۲۱۳ پس از میلاد بود که فرشهای پرنده تایید نهاد قدرت را به دست آورند. در این شاهزادهای تورانی کاربردی برای این فرشها عرضه کرد. او برای حمله به دژ دشمن گردانی از کمانداران خود را بر فرشهای پرنده جای داد تا به گونهای سواره نظام هوایی دست یابد. اما با این وجود هم این هنر به مهلکه در افتاد و سرانجام در یورش مغولان نابود شد.
بر پایه تاریخچه ابن شریرا نخستین اشارات به فرش پرنده در ۲ متن باستانی دیده شده است. نخستین این متون مجموعه امثال و حکمی است که به دست «شمشه اد» وزیر شاه بابل بختالنصر گرد آمده است. متن دیگر کتابی است بردارنده گفت و گوهایی باستانی که یکی از ژسفوسها آن را تدوین کرده است.
امروز هیچیک از این ۲ متن در دست نیست. با این حال اسحاق بن شریرا به یاری این ۲ متن، داستانی مرتبط با ملکه سبا و شاه سلیمان فراهم ساخت که در جای دیگری پیدا نشده است. سرزمین سبا واقع در راس جنوبی عربستان است و یمن امروزی را شامل میشود. اگرچه بعضی از جغرافیدانان مدعیاند اتیوپی یا همان حبشه باستان نیز بخشی از آن قلمرو به شمار میآمده است. این کشور زیر فرمان ملکهای زیبا و قدر قدرت بود که تاریخ او را به عنوان سبای کتاب مقدس، سبا یا مکدای حماسه اتیوپیایی، کبرانگست و بلقیس اسلام به یاد میآورد.
در سرآغاز عهد او در ۹۷۷ سال پیش از میلاد مسیح کیمیاگر دربارش قالیهای قهوهای رنگی را عرضه کرد که میتوانستند چند پایی بر فراز زمین آونان بمانند. چنیدن سال پس از آن ملکه قالی پرنده مجللی برای شاه سلیمان فرستاد. نشانی از عشق، پرنیانی زردوز و سیمدوز مزین به سنگهای قیمتی که پهنا و درازیش به اندازهای بود که تمامی سپاهیان شاه میتوانستند بر آن بایستند. شاه که سخت گرفتار ساخت معبد خود در بیتالمقدس بود نتوانست پیشکش را بپذیرد و آن را به درباریانش بخشید.
خبر این برخورد سرد دل ملکه را شکست. او صنعتگرانش را بیرون کرد و دیگر هرگز به کار قالی پرنده نگرفت. میان شاه و ملکه سرانجام آشتی آمد اما صنعتگران آواره سالهای سال مسکنی نیافتند تا سرانجام در ۹۳۴ پیش از میلاد به ناچار در میانرودان نزدکی شهر بغداد جایگیر شدند.
پارههایی معین از تاریخچه این شریرا طرز کار قالی پرنده را توضیح میدهند. بدبختانه شمار فراوانی از واژگان این بخشها ناخواناست و در نتیجه تنها اندکی درباره شیوه نیروی پیش رانش قالیها فهمیدهایم. آنچه فهمیدهایم این است که یک قالی پرنده مثل فرشهای معمولی بر دار بافته میشده. اختلاف در روند رنگرزی است. صنعتگران خاک رسی کشف کرده بودند تحصل شده از چشمه ساران کوهستانی و ناسوده به دست آدمیزاد که هنگامی با حراراتی فزون از هفتمین گود دوزخ در دیگی از روغن یونانی جوشان ابر میده میشده خواص ضد مغناطیسی پیدا میکرده است. خوب، زمین خود یک سنگ مغناطیس است و تریلیونها خط مغناطیسی از قطب شمال تا جنوب میگذرند. دانشوران این رس را آماده ساخته و پشم را پیش از بافته شدن بر دار، در آن میرزیدهاند.
پس، سر آخر که فرش آماده میشد خودش از زمین برمیکند و بسته به میزان غلظت رس به کار رفته چندپا یا چند صد پا از سطح زمین آونگان میماند. پیش رانش با خطوط مغناطیسی همراه میشود که همچون ریلهای هوایی کار میکنند. گرچه این خطوط نزد درویدهای انگلستان و اینکاهای آمریکای جنوبی شناخته شده بودند اما تنها در سالهای اخیر است که فیزیکدانان آغاز به کشف دوباره خواص ویژه کردهاند که «خطوط نهاین جهانی» نامشان دادهاند.
ابن شریرا مینویسد کتابخانه بزرگ اسکندریه که به دست بطلیموس اول بنیان نهاده شده، انباری بزرگ از فرشهای پرنده برای خوانندگان خود نگاهداری میکرد. ایشان با تحویل دادن پاپوشهای خود میتوانستند این قالیها را به امان بگیرند تا در میان قفسههای پر از کتب پاپیروس به پیش و پس و بالا و پایین سر بخورند. کتابخانه در زیگوراتی جای داشته است که ۴۰ هزار طومار را در خود میگنجانده. طومارهایی چنان کهن که به دست ۳۰۰ نسل از کاتبان رونوشت برداشت شده بودند و چه بسا کاتبانی که دیگر قاردر نبودهاند معنی الفبای مردهای را دریابند که جور نوشتارشان را میبردند.
سقف این ساختمان چنان بلند بوده که خوانندگان ترجیح میدادهاند آونگان در هوا به مطالعه مششغول شوند و دست نوشتهها چنان بیرون از شمار بودهاند که گفته میشده اگر هزار مرد به مدت ۵۰ سال روز و شب بخوانند قادر نخواهند بود همه را به پایان برسانند. گرچه کتابخانه در جریان جنگ داخلی که در عهد امپراتور رومی اورلیان درگرفت خسارت دید اما ویرانی نهاییاش به یک فرمانده مسلمان نسبت داده شده است.
او پاپیروسها را برای گرم کردن ۶۰۰ حمام اسکندریه سوزاند و فرشها را که عقل از سر اعراب پرانده بود به دریا ریخت. ابن شریرا به تلخی چنین تعبیری به کار میبرد که دانش اسکندریه «چرک از تن اوباششویان» به گندابهها فرو میریخت. دلیل دوم اقتصادی بود. برای حکومت ضرورت داشت که اسب و اشتر را درجایگاه ابزار بهنجار ترابری نگاه دارد، دلیلش هم این بود که تبارهای اصلی عرب که به اندرونی سلسله فرمانروایان راه داشتند از چراگاههای وسیعشان ثروت فراوانی اندوخته بودند. چراگاهایی که در آن سالانه صدها هزار اسب برای سپاهیان و بازرگانان و رنجبران میپروراند. درباره شتر نیز وضع همین بود. تاجبخشان اصلی مصر( که ابن شریرا ایشان را فهرست کرده است: حاتمیان، زاهدیان و اخلاف بنی حنیفه دوم) چراگاههای شتر داشتند و از انحصار یکسره عرضه شتر در سراسر امپراتوری اسلامی بهرهمند بودند. هیچکدام از این تبارهای قدیم متمایل نبودند مزایی که از آن برخوردار بوده به دست گروه کوچکی صنعتگر بیچیز غصب شود. صنعتگرانی بالقوه توانایی آن راداشتند که با رواج فرشهای پرندهشان بازار ایشان را کساد کنند. پس زیر پایشان خالی شد. به لطف تبلیغات مفتیان در میانه سده هشتم میلادی پرهیز طبقه میانی مسلمانان از فرشهای پرنده آغاز شد و در عوض بازار اسبهای تازی رونق گرفت. بر شتر نیز قیمتهای گزاف گذاشته شد. ابن شریرا یادآور میشود که در همین حدود زمانی حادثهای شگرف رخ داد که به حسن شهرت فرشهای پرنده آسیبی جبران ناپذیر واردآورد.
ادامه این گزارش در بخش دوم