من صبا شولی، عاشق فرش هستم
گلیم بافی و قالیبافی در مناطق محروم خوزستان را با عشق و علاقه به هنرجویانش آموزش میدهد. با حوصله کنار کارآموزانش مینشیند و یاد میدهد چطور بر دار سفید گره زندگی بزنند. صبا شولی ۳۶ ساله، کارشناس طراحی فرش و کارشناس ارشد اقتصاد مدیریت فرش سالهاست تجربه و علاقه خود به دستبافته ها را به دیگران میآموزد.
وی چند مدتی است به مناطق محروم و روستاهای عربنشین میرود و سالها تجربه و دانش خود را با هنرجویان تازهکار به اشتراک میگذارد. با خانم شولی درباره علاقهاش به فرش و دستبافته ها و انگیزهاش برای آموزش گلیم بافی و قالیبافی گفت و گو کردهایم که از نظرتان میگذرانیم.
خانم شولی از خودتان و اینکه چطور به قالیبافی و تحصیل در این رشته ترغیب شدهاید، برایمان بگویید.
من متولد بندر ماهشهر هستم. از کودکی به هنر علاقمند و همیشه در حال انجام کارهای هنری و بخصوص صنایع دستی بودم. در مدرسه در برنامههای هنری شرکت میکردم و از آنجایی که در شهر ما به علت صنعتی بودن و وجود شرکتهای پتروشیمی، رشتههای هنری وجود نداشت رشته ریاضی فیزیک خواندم که از این طریق بتوانم کنکور هنر شرکت کنم و به هدفم برسم.
تنها مشوق و مشاور من خواهر بزرگترم سهیلا بود که وی هم در رشته ارشد نقاشی تحصیل کرده است. او انگیزه به من میداد تا به هنر و دلبستگیهایم فکر کنم. در ۱۷سالگی اولین آموزش هنری خودم را به عنوان مربی در کانون هنری شروع کردم.
غیر از خواهرتان کسی هم در خانه در حوزه هنر فعالیت میکرد؟ خانوادهتان مشکلی برای تحصیل در رشته فرش نداشتند؟
در خانواده ما کسی اهل هنر نبوده ولی این موضوع منجر به این نشد که کسی با علایق و تصمیم من مخالفتی کند. البته باید بگویم تنها مادربزرگم در جوانی دستبافته های جاجیم میبافت.
باید کمی از محرومیتهای ماهشهر در آن دوران بگویم. بنا به شرایط محیطی زندگی فقط در دو رشته حق انتخاب داشتیم ریاضی فیزیک و تجربی. باید مهندس میشدی تا اگر شانس با تو یار میشد بتوانی به عنوان نیروی شرکتی یا قراردادی وارد شرکتهای پتروشیمی بشوی. من بدون اطلاع خانوادهام، کتابهای تحصیلی و کنکور ریاضی را فروختم و به جای آن کتابهای هنر خریدم و در کنکور هنر شرکت کردم.
سال اول با رتبه ۲۸۰ کنکور هنر در هیچ انتخابی از رشتههای خود پذیرفته نشدم. اعتراض زدم اما بیفایده بود. در همان سال رتبههای بسیاری را فروخته بودند. ناامید نشدم و سال بعد دوباره کنکور هنر شرکت کردم اینبار رتبهام ۲۰۰ شد و با توجه به انتخابهایی که داشتم رشته فرش از دانشگاه سیستان و بلوچستان پذیرفته شدم و البته بدون هیچ ذهنیتی نسبت به فرش و حتی علاقمندی به آن!
با توجه به اینکه گفتید بدون هیچ ذهنیتی در رشته فرش پذیرش شدید در میانه راه چه شرایطی داشتید؟
اوایل ترم قصد ترک تحصیل داشتم اما با توجه به اساتید خوبی چون استاد علی خلیقی، استاد دادخواه، استاد شهربابکی، استاد میرزایی و استاد ستاری و … در طول تحصیل به شدت به این رشته علاقمند شدم.
متوجه شدم که گبه شول گناوه از استان بوشهر شهرت جهانی دارد و با توجه به نام فامیلی خانوادگی ما که بصورت اجدادی به آن منطقه مرتبط میشویم مصممتر از قبل برای ادامه تحصیل در کارشناسی ارشد ترغیب شدم.
بعد از اتمام دوره کارشناسی دانشگاه در سال ۸۸ بصورت جدی و حرفهایتر فرش را دنبال کردم. دورههایی تخصصی در شیراز در زمینه گلیم گذراندم. انواع تکنیک های بافت را آموزش دیدم. به دنبال فراگیری دوره آموزش طراحی فرش، نرم افزار را آموختم مدتی نیز طراحی فرش انجام دادم و حسب علاقه در نمایشگاههای بینالمللی فرش هر سال شرکت میکردم.
در حال حاضر در چه زمینههایی به تدریس و فعالیت مشغول هستید؟
از سال ۹۰ مربی و مدرس مرکز فنی و حرفهای بندر ماهشهر هستم. باید بگویم که در تمام این سالها درگیر آموزش گلیم بافی و قالیبافی، گبه بافی، تاپستری، طراحی فرش و…. بوده و هستم.
در کنار شغل خودم، سفارشهایی بصورت خاصتری را داشتم که برای پایاننامهها مد نظر بوده. مدتی تولید گلیم بصورت محدود داشتهام. بیشترین تولید من در زمینه گلیم بوده. تبدیل نقاشیهای کودکان به گلیم. خلق تابلوهای تاپستری و گلیم بصورت ترکیبی برای نمایشگاه های هنری.
به غیر از بندرماهشهر در کدام مناطق مشغول به تدریس و آموزش بودهاید؟
تاکنون هنرجویان و کارآموزان بسیاری را آموزش دادهام چه به صورت عمومی در مرکز فنی و حرفهای و چه به صورت خصوصی. در شهرمان ارگانهایی چون کمیته امداد خمینی، بهزیستی و حومه شهر شامل شهرکها و روستاها مثل شهرک طالقانی، شهرک شهید رجایی،سربندر، روستای گُرگُر، روستای مِکسَر مَگاطیف، روستای مِکسَر سُفلی و… برای آموزش هنرجویان از من دعوت کردهاند.
به نظرتان چقدر در حوزه آموزش بافت دستبافتهها موفق عمل کردهاید و استقبال مخاطبان این رشته چگونه بوده؟
بیشتر هنرجویان این رشته را زنان تشکیل میدهند آن هم از تمامی سنین و اقشار. شاغل، دانشجو ، محصل ، خانهدار و…. در کلاسهای آموزشی من که معمولا به مدت دو یا سه ماه برگزار میشود شرکت میکنند.
من در طول این سالها با تمرکز به رفتار هنرجویان از ابتدای ورود به کلاس شاهد تغییر و دلبستگی آنها به یادگیری آموزش گلیم بافی و قالیبافی شدهام. هنر بافت همانند یک تراپی است و استرس را به شدت کاهش میدهد. در رفتار تمامی افراد در طول دوره شاهد چنین اتفاقاتی بودم.
در این یک دهه در حال آموزش هستم و این اشتیاق همچنان ادامهدار است. ماهشهر یک شهر صنعتی است و مهاجران بسیاری از ترک، لر، بختیاری، فارس و … دارد. در تمامی طول دورههای آموزشی خود چه بسا افرادی که از تبریز یا اردبیل یا شیراز بودهاند؛ آنها متعلق به مناطق هستند که خود مهد دستبافتهها هستند و من به آنها آموزش دادهام و شاهد بودهام که برای خودشان تابلو فرش یا گلیمی بافتهاند. حتی بعضی از آنها از این راه کسب درآمد میکنند.
با توجه با اینکه سنت قالیبافی در بین هموطنان عربزبانمان رو به فراموشی رفته است چه فعالیتی برای علاقمند کردن قشر جوان آنها کردهاید؟
علاقه عرب زبانها به این رشته برای من جالب بوده. در طول سالهای گذشته این هنر در بین آنها جایگاهش را از دست داده بود. با توجه به فرهنگ و رسوم این عزیزان و تلفیق فرهنگ آنها با فرهنگ فارس زبانان و تغییر نوع نگاه و زندگی، علاقه نسل جوانشان به فرشبافی رو به افزایش است.
من تا جایی که توانستهام آگاهی لازم را درباره فرش دستبافت به علاقمندان دادهام حتی آموزش و ترغیب برای خرید. مسئله تبلیغات مثل همیشه در این حوزه بسیار ضعیف بوده اما من برای ترغیب هر چه بیشتر افراد به یادگیری و آموزش از هیچ تلاشی مضایقه نکردهام.
موضوع دیگری در این باره سختی کار و دستمزد پایین بافندگی و نبود بیمه است که معمولا بسیاری از هنرجویان به قالیبافی به عنوان یک شغل نمیگرند و از روی علاقه و تفنن به سراغ آن میآیند.
چه برنامه و ایدههایی برای آیندهتان دارید؟
برنامه شخصی من برای آینده خلق آثاری از ایدههایم از فرش و گلیم است. میخواهم فضای کاری خودم را تغییر بدهم اما همچنان به آموزش ادامه خواهم داد و به تولید آثاری از قالی و گلیم که بصورت خاص و یونیک باشند و نه بصورت انبوه زیرا که تولید انبوه و تکراری از نقشهای گذشته جوابگوی نسل حال و دنیای روز ما نیست.
بنظرم برای اینکه بتوانیم بازارهای داخلی و خارجی را با فرش و گلیم پیوند دهیم نیاز به ابتکارات و خلق آثاری نو داریم کما اینکه اتفاقاتی نو در حال رخ دادن است و فرش جایگاه خود را کم کم بین دکوراتیوها باز کرده است؛ این اتفاق خوشایندی است.
مراکز دولتی هچون مرکز ملی فرش، اتحادیههای فرش، سازمان فنی و حرفهای و … چه نقشی میتوانند در اعتلای قالیبافی و ترغیب جوانان به این رشته داده باشند؟
باید بگویم هیچ صنف دولتی و حتی خصوصی در طول این سالها فعالیت تاثیرگذاری برای ترغیب و تبلیغ این هنر نداشتهاند. تنها فعالیتی که به یاد دارم در سال ۹۵ اولین المپیاد مهارت فرش در استان اردبیل توسط مرکز فنی و حرفه حرفهای استان اردبیل برگزار شد که بعنوان کارشناس در این المپیاد شرکت کردم.
مراکز و سازمانهای ذیربط و متولی در حوزه فرش و دستبافته ها همچنان منفعل عمل میکنند. میتوان با برگزاری ورکشاپها، همکاری با دیگر سازمانها، کانونهای هنری، همکاری با دانشگاهها، موسسات، برگزار تور های هنری و … انرژی جدیدی به حوزه فرش وارد کرد.
باید مثالی کوتاه بیان کنم. سالها قبل در این شهر اتحادیه فرش وجود داشت که با اتحادیه خیاطان تلفیق و دیگر فعالیت مثبتی ندارد جز در مواردی مثل وامهای ۵میلیون تومانی که ابتدای شروع فعالیت خود به خیلی از افراد که واجد شرایط نبودند، اعطا شد.
از نظر شما استان خوزستان به خصوص مناطق جنوبی توان رونق دادن به قالی و قالیبافی را دارند؟
در بعضی از شهرهای خوزستان مثل شهرهای شمالی خوزستان، ایذه ، باغملک و… بافت فرش و گلیم رونق بیشتری دارد. در برخی شهرهای دیگر نیز رو به رشد است. از این جهت که افراد به این رشته علاقمند میشوند و برای یادگیری آن تلاش میکنند. اگر حمایتهایی در این حوزه صورت بگیرد شاید اتفاقات خوبی در حوزه مشاغل خانگی صورت گیردکما اینکه از سوی سازمان صنایع دستی و اتاق بازرگانی اهواز گاها حمایتهایی صورت گرفته است
رشد این هنر در شهر صنعتی ماهشهر و حتی دیگر شهرهای خوزستان مستلزم دیده شدن بیشتر و اهمیت دادن مسئولین به این مقوله است بخصوص در این شهر شرکتهای پتروشیمی پتانسیلهای بسیار خوبی برای حمایت محسوب میشوند. تعداد افرادی که متخصص هستند در این رشته در این شهر و استان که در حال فعالیت هستند بسیار کم است. پژوهش در این حوزه صورت نمیگیرد و حمایتی نیز در این زمینه وجود ندارد. اما با توجه به روند آموزش و علاقمندی افراد در این حوزه میتوان به آینده فرش در این منطق خوشبین بود.
در سال جاری یکی از شرکت های پتروشیمی از هنرمندان شهر که بین آنها افرادی که در حال تولید قالی و گلیم هستند نیز حمایت و قرادادهای منقعد کرد و میتوان این اتفاق را مبارک دانست.
همکاری از سوی اتحادیه یا صنایع دستی خوزستان برای آموزش شما صورت گرفته است؟
در طی این سالها اتحادیه فرش و سازمان صنایع دستی ماهشهر با من همکاری نداشتهاند و هیچگونه فعالیتی از سمت مرا نپذیرفتهاند. افرادی که در این حوزه شاغل هستند یا دانش آموخته فرش نبودهاند یا اینکه بصورت تجربی مدتی کوتاه آموزش دیدهاند و با لابیگری در این پستها ماندگار شدهاند.