حق مالکیتی که زیر پا می ماند

فریدون میرزالو، مدیرکل سابق حمایت از تولید وزارت میراث و گردشگری و صنایع دستی کشور

حق مالکیت معنویحق مالکیت معنوی و رعایت قانون کپی رایت سال هاست که در کشورمان رها شده است چراکه با گذشت چند دهه از تصویب قانون حق مالکیت معنوی در کشور هنوز این قانون تدوین و اجرایی نشده است.

سال ۱۳۸۰ که موجی به راه افتاد برای تقویت و رسمیت دادن به حق مالکیت معنوی در کشور، جلساتی در کشور سوییس در این باره برگزار ‌شد و نمایندگانی از قوه قضاییه و وزارت فرهنگ و معاونت صنایع دستی به این کشور اعزام شدند. ولی با گذشت چندین سال از این ماجرا هیچ اتفاق خاصی در این زمینه رخ نداد و تدوین این قانون رها شده باقی ماند.

همه هنرمندانی که در تخصص طراحی و ساخت آثار هنری مشغول به فعالیت هستند از نبود چنین قانونی در رنج هستند چراکه حقوق آنها معمولا زیر پا گذاشته می‌شود و یا اینکه برخی از سودجویان با کپی‌برداری از آثار آنها به دنبال منفعت‌طلبی خود هستند.

حوزه فرش به عنوان یکی از هنر- صنعت‌های مهم در کشور که تاریخ دیرینه‌ای هم دارد از این قاعده مستثنی نیست. در خلق فرش بطور معمول سه قشر نقش دارند، طراح، بافنده و سرمایه‌گذار. باید طراح را مالک معنوی یک طرح که تبدیل به نقشه فرش می‌شود، بدانیم.

البته از بافنده‌های هنرمند هم نباید بگذریم؛ آنها با تجربه و تبحر خود دستبافته‌ای خلق می‌کنند که هیچگاه اسمی از آنها برده نمی‌شود. در مالکیت معنوی باید سهمی هم به سازندگان اثر هنری تعلق بگیرد ولی در واقع طراح و سازنده ( بافنده) از حقوق خود اطلاعی ندارند یا از حق خود به دلایل مختلف دست می‌کشند.

این وضعیت به مراتب بدتر در رشته‌های مختلف صنایع دستی هم اتفاق می‌افتد و برای حل و فصل برخی از اختلافات بر سر طرح‌ها نیاز است که قانونی تدوین شود و کارشناسان با ثبت طرح‌ها و محصولات هنری با قاطعیت به حمایت از حق مالکیت معنوی بپردازند.

اما برگردیم به حوزه دستبافته‌ها همچون فرش و تابلوفرش. نقصانی که در این حوزه وجود دارد پنهان ماندن هویت طراحان و بافندگان است. محصولی هنری از سوی طراح تبدیل به نقش می‌شود و بافنده با هنرمندی تمام اثری خلق می‌کند که در بازار داخلی و خارجی بفروش می‌رود اما معمولا مشخص نیست طراح این نقشه یا بافنده آن چه کسانی هستند.

اگر حق مالکیت معنوی اجرایی شود که البته این قانون هم وجود دارد طراح و بافنده می‌توانند از سرمایه‌گذار یا کسی که اثر آنها را می‌فروشد تا حقوق معنوی آنها را رعایت کنند.

به عنوان مثال شهر سردرود که قطب تابلوفرشبافی ایران است و صدها و شاید هزاران طرح و نقشه از سوی شرکت‌های تولید تابلوفرش به سفارش آنها در این شهر و شهرهای دیگر بافته می‌شود چه میزان به رعایت حق مالکیت معنوی پایبند هستند. چند درصد از شرکت‌های تولیدی تابلوفرش نام طراح و بافنده را در شناسنامه محصول قید می‌کنند؟

باید بگویم زمانی می‌توانیم دم از حق و حقوق مالکیت معنوی و حق کپی رایت صحبت کنیم که خودمان را مقید به رعایت این قوانین کنیم و نام طراحان و خالقان آثار را پنهان نکنیم.

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن