تفاوت قالیچههای تصویری شهری و عشایری
بخش دوم
در گزارش نخست درباره چگونگی بوجود آمدن قالیچههای تصویری برایتان نقل کردیم. در بخش دوم از تفاوت قالیچههای شهری و روستایی و عشایری میگوییم.
قالیهای تصویری در ایران را باید به ۲ گروه کاملا مجزا تقسیم بندی کرد. قالیهای تصویری شهریبافت و قالیچههای تصویری روستایی و عشایربافت.
مهمترین و بهترین قالیچههای تصویری در شهرها و مراکز قالیبافی بافته میشندند که به ترتیب سهمی در بوجود آوردن قالیهای تصویری داشتند، این مراکز عبارتند از کرمان، کاشان، تبریز و اصفهان.
قالیچههای تصویری شهری بافت
قالیبافان شهری از روی نقشهای که به دست نقاش قالی کشیده میشد کار خود را شروع میکردند. نقاشان قالیهای معمولا موضوعشان را از روی نقاشی و یا عکس انتخاب میکردند و آن را روی کاغذ شطرنجی به مقایسی که قالی باید بافته شود بزرگ میکردند و آن را به دست قالیباف میدادند. از روی این نقشه معمولا تعدادی قالی بافته میشد که کم و بیش به هم شبیه بودند.
موضوعات قالیهای شهری بسیار فراوان و مختلفند. روی این قالیها علاوه بر داستانها و موضوعات ایرانی، عجیبترین موضوعات را مثل نقشه آمریکا و کشف آن از سوی کریستف کلمب و یا ناپلئون سوار بر اسبی میشود دید. اما بیشترین موضوعات را داستانها و چهره شاهان و اشخاص تشکیل میدهند.
سیسیل ادواردز با چاپ نقشه یک قالیچه تصویی که در حدود سال ۱۳۱۸ هجری مصادف با ۱۹۰۰ میلادی توسط حسن خان، نقاش قالی کرمانی کشیده شده نوشته است:« در ایران بافتن پرتره یک آقا روی قالی کاری غیرمعمولی نیست.»
به وجود آمدن یک قالیچه تصویری در شهر شامل مراحل طولانی و پیچیده است که تهیه نقشه و تنظیم رنگها و بالاخره مهارت قالیباف ۳ عامل اصلی آن است.
ابعاد قالیچههای تصویری هر منطقه رابطه مستقیمی با معماری آن محل هم دارد به خصوص ارتفاع سقفها، طاقچهها و غیره دارد. به استثنای تعداد محدودی که در ابعاد بزرگتر و برای فرش کردن بافته شدهاند بیشتر ابعادی متناسب با دیوار خانهها دارند. قالیچههای کوچکتر برای نصب در طاقچهها که در معماری سنتی ایران جای هاصی دارد به کار برده میشده.
قالیچه های تصویری روستایی و عشایری
برخی از قالیچههای تصویری مثل قالیچههای شیری را عشایر به روی زمین میاندازند ولی دیگر قالیچههای تصویری که به دست عشایر تهیه شده معمولا سفارش خوانین بوده که آنها را در خانهها می آویختهاند.
متاسفانه چنین مصارف اشرافمابانهای از قالیچه های تصویری در روستاها و ایلات دوام همیشگی نیافته و با پیدایش مصنوعات تصویری جدید مثل عکس و پوستر و غیره کم کم این قالیچهها از روی دیوار خانهها و دکانها به زیر پا افتاده و بی توجهی برخی از آنها را تا حدود زیادی به ساییدگی و پارگی کشانده است.
قالیچههای تصویری روستایی و عشایریبافت هیچ وقت مورد توجه قالیفروشان شهری قرار نگرفته است و نزد آنها به این قالیچهها «نقش غلط» مصطلح بوده. این اصطلاح بیشتر به خاطر مقایسه غلط خطوط راست و کم انحنا، شسکته و رنگهای یکدست بدون سایه روشن و تناسبات غیرطبیعی است.
اینها از مشخصات اولیه قالیهای عشایری و روستایی هستند و به خاطر همین مشخصات است که در قالیهای عشایری و روستایی تصور، چنین موفقانه در کنار دیگر گل و بتههای سنتی جا گرفته است و به عبارت دیگر توصویر جذب قالی شده است.
مهارت بافندگان در هماهنگ کردن تصویر با دیگر نقوش قالی مثل حاشیه و زمینه و بقیه نگارهها به حدی است که جدا کردن تصویر از بقیه قالی را غیرممکن میسازد چراکه تصویر به صورت عضوی از دیگر اعضای قالی درآمد و به اصطلاح با قالی چفت و بست شده است.
ما از چگونگی خالصسازی خطوط و رنگهای تصاویری که در این قالیهاست خبر نداریم و نمیدانیم معیار آنها در انتخاب برخی از خطها و رنگهای یک عکس با یک تصویر چه بوده ولی وقتی به مدل اولیه کار آنها که یک عکس یا یک نقاشی است برمیخوریم نمیتوانیم از تحسین آنچه را که برای خالص کردن آن عکس یا تصویر کردهاند خودداری کنیم. کاری را که نقاشان مدرن و معاصر زمان ما به سختی انجام دادهاند به نظر میرسد که آنها این کار را به راحتی کرده باشند.
آنها با چنان مهارتی طبیعت هر تصویر را با طبیعت قالی وفق دادهاندکه انگار برای هم خلق شدهاند. این هماهنگی و همزیستی نقش و تصویر که مهمترین عامل موفقیت یا عدم موفقیت آن در قالبهای تصویری است در قالیهای تصویری شهری معمولا جا نیفتاده است.
یعنی تصویر و خود قالی با هم نمیخوانند و به نظر میرسد که تصویری را به روی قالی چسبانده یا نصب کردهاند. وجود همکاریها و سلیقههای ناهماهنگ بین نقاش و قالیباف و عدم ارتباط آنها را در خلال کار باید از جمله دلایل این کم توفیقی دانست.
اما گذشته از همه اینها، طبیعت بافندگان عشایری و روستایی و سلیقه آنها در انتخاب نقش و رنگ و خلاصه خلاقیتی که در کار قالیبافی دارند حاصل کارشان را معمولا جذابتر و دلنشینتر از قالیهای شهری میکند و احساس میشود که چیزی از جوهر وجودشان را از طریق چشمان و انگشتان به درون قالی راه میدهند.
اینجاست که تصویر عملکرد همان گل و بتههای سنتی را پیدا میکند و جای همان ترنج را میگیرد و همان عملی را که با حاشیهها و لچکها و دیگر گل و بتهها از طریق حلول دادن رنگ و نقش به میانشان شده با ترنج جدید هم که تصویر باشد میکنند و برای باور کردن آن از وجود هر رنگ و نگاره سنتی به هر ترتیب که لازم بدانند بهره میگیرند.