از نقشمایه «موشخوشو» در فرش چه میدانید
نقشمایهای از یک موجود افسانهای به نام موشخوشو در دستبافته های فارس یکی از اسراری است که هیچ تحقیقی بر آن صورت نگرفته است.
موشخوشو جانوری اسطورهای است که نقش آن در آجرهای لعابدار در تپه باستانی «تل آجری» در نزدیکی تخت جمشید سالهای پیش کشف شد و این فرضیه مطرح شدکه این نقش در آجرهای لعابدار دروازه معبد «ایشتار» در بابل احتمالا نیایشگاهی است که در دوره کورورش و زیر نظر معماران و هنرمندان بابلی ساخته شده است.
در واقع موشخوشو نماد جانوری خدای بابل یا همان «مردوک» است، نمادی که پس از آن در هنر هخامنشی دیده نشده است.
موشخوشو چیست؟
آیا میتوان گفت این جانور افسانهای یک نماد جانوری واقعی برای مردوک خدای بابلیان است و اینکه این نماد چگونه در فرشهای ایران ظاهر شده است؟
میگویند مردوک یکی از خدایان باستان تمدن بابل است که به عنوان نگهبان بابل بشمار میرفت. او اژدهایی به نام موشخوشو به همراه داشته که به آن اژدهای بابل هم نام برده میشود. نقش این موجود ۵۷۰ سال قبل میلادی بر روی دیوارهای دورازه ایشتار نقش بسته است. موشخوشو دارای بدنی فلس دار با چنگالهایی بزرگ در پاها و گردن بلند و دم دراز و سری کوچک با زبانی شبیه به زبان سوسمار بوده است.
اینطور نقل شده است که موشخوشو رام و قوی بوده و در برقراری نظم و آرامش به مردم نقش داشته است. در فرهنگ ایرانیان اژدها جانوری زشت روی و پلشت است و از یاران اهریمن است که ابرها را عقیم، زمین را خشک و کویر می سازد و خشکسالی و مرگ را به ارمغان میآورد.
اطلاعات ثبت شده فعلی گویای این است که سوسمار موشی که گونهای دایناسور گیاهخوار بوده و ۲۱۵ میلیون سال قبل میزیسته. با وجود اینکه سنگوارههای ردپا و استخوانهایی از دایناسورها چند سال پیش در برخی از بخشهای ایران یافت شده است ولی نتایجی که نشان دهد سوسمار موشی در فلات ایران زندگی میکرده و مردمان تمدنهای کهن با سنگوارههای آنها یا بازماندههایشان آشنایی داشتهاند در دسترس نیست.
نقش موشخوشو در بافته های عشایری فارس
سراغ این نقشمایه را از بافندگان شمال فارس گرفتیم ولی گویا حافظه تاریخی آنها یاری نمیکند تا درباره موشخوشو بگویند. این نقشمایه که به طور کامل توضیح دادهایم چگونه وارد ایران شده است طی قرون گذشته تا چند دهه پیش بر روی برخی از دستبافتهها بافته میشد.
بررسیها نشان میدهد بسیاری از نقشمایههایی که بافندگان مناطق تاریخی از جمله استان فارس بافتهاند با الهام گرفتن از نقشهای معماری کاخها و بافت های پادشاهی بوده است. این نقشمایه ها به دستبافته ها راه پیدا کرده و تاکنون یعنی نسل به نسل منتقل شده است.
حامد جهانشاهی یکی از فعالان حوزه فرش استان فارس درباره نقش موشخوشو به گلچه میگوید: «شاید تا ۱۰ سال پیش هیچکسی نمیدانست نقشمایه این موجود افسانهای از کجا آمده است ولی با کشف شدن منطقه تاریخی «تل آجری» مشخص شد نقش موشخوشو در این منطقه وجود داشته و یافته های باستانشناسان کمک کرد به حل این مسئله که این نقش به دستور کوروش و با اجرای معماران بابلی در نزدیکی تخت جمشید ساخته شده است.»
وی در ادامه میافزاید: «در بین ما ایرانیان اژدها نماد خوبی محسوب نمیشود چراکه در برخی از دستبافتهها میبینیم که بافنده برای دور کردن شر و نیروهای اهریمنی شکلی از موجود خیالی مثل بختک، آل و … را روی دستبافته میبافته تا از ورود آنها به خانه یا چادرش پیشگیری کند.
در واقع آنها چنین اعتقاد داشتهاند که با بافتن نقش همان موجود میتوانند او را شکست بدهند. پس به نظر میرسد که نقشمایه موشخوشو که در تمدن و فرهنگ بابل نقش نگهبان را داشته در فرهنگ ما ایرانیان از چنین جایگاهی برخوردار نیست. احتمال دارد این نقشه مقلدانه از تصویرش در «تل آجری» در قرون گذشته از سوی بافندگان چیره دست بر روی دار قالی راه یافته باشد.»