از فرش «بهار کسری» چه می‌دانید؟

گذری در تاریخ فرش

از فرش بهار کسری بزرگترین و فاخرترین فرش ایرانی قبل از اسلام به گواه تاریخ چه می‌دانید؟ فرشی که پس از فتح مداین و تیسفون تکه تکه شد و اثری از ان باقی نماند چز شرح آن در تاریخ.

مهم‌ترین و مشروح‌ترین روایت مکتوب درباره عظمت فرشبافی در ایران پیش از اسلام سرگذشت گستردنی عظیم‌الجثه و به غایت فاخر ایوان مداین است مشهور به فرش بهارستان که به روایت جملگی مورخان ابریشمین و زربافت و گوهرنشان بوده است. این نادره عالم فرشبافی که بهار کسری، بهار خسرو و فرش زمستانی نیز معروف بوده در سال ۱۶ هجری قمری پس از فتح تیسفون و مداین به دست ملسمانان  افتاد.

به روایت کهن ترین دست نویس ترجمه تاریخ طبری (۵۸۶ ق): «بساطی یافتند از دیبا، شست ارش اندر شست ارش (حدود ۲۷×۲۷ متر) … به زمستان باز کردندی بدان وقت کی هیچ جای گل شکفته نبوده و به جهان اندر سبزی نبودی و آن بساط را گرداگرد کنارهاش همه به زمرد و زبرجد سبز بافته … و عمر آن همه گوهرها و آن بساط را باره باره کرد و هر کسی را به قسمت راست کرد … و از آن بساط یک بدست [= وجب] علی ابن ابی طالب را رضی الله عنه آمده بود با گوهرها، آنرا به بیست هزار درم بفروخت.»

فرش شناسان مغرب زمین اغلب استدلال کرده اند که «بهار خسرو» به اقتضای مرصع بودنش ممکن نبوده که گره بافته و پرزدار باشد و احتمال داده اند که گلیمبافت بوده با منسوجی گلدوزی و تکه دوزی شده جواهرنشان.

برخی هم چون کورت اردمان، خاورشناس آلمانی به افراط گراییده و استدلال کرده اند که «بهار خسرو» یا دست بافتی گلیم بافت بوده است یا فرشی نمدین و گوهرنشان با گلدوزی های زربفت ابریشمین.

فردریک مارتین در اثبات این معنا که قالی جواهرنشان شدنی است، تصویر فرشی زربفت و مرصع به چاپ رسانیده – مخزون در توپقابی سرای – که در حدود ۱۸۵۰م بافته شده و سلطان عثمانی در مراسم خیلی مهم بر آن جلوس می کرده است.

آرثر اپهام پوپ ( باستان شناس آمریکایی) هم روزینی گره بافته مرواریدنشانی را مثال می آورد که جزو اثاث شاهان قاجار بوده و به گفته وی دانه های مروارید جداگانه دوخته نشده بلکه متصل به پرزهای پشمین بوده است. یک قالی به احتمال زیاد صفوی که تا سال ۱۳۷۳شمسی در بازار فرش تهران بوده، نیز دیده شده که جای جای فرورفتگی های به جا مانده از گوهرهای برکنده را همراه با بقایای مفتول های بسیار نازک بر خود داشته است.

تازه ترین نمونه، قالیچه مروارید و گوهرنشانی است بافت هند که در حراج مارس ۲۰۰۹ ساتبی نیویورک در قطر به ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروخته شده است. این فرش مرصع را، با بیش از یک میلیون مروارید و چند قطعه سنگ گرانبها، به سفارش مهاراجه بارودا در سال ۱۸۶۵میلادی بافته‌اند.

دیگر دلیلی که پشتوانه تردید در گره بافت بودن فرش بهارستان قرار دار امکان بافتن قالی یکپارچه‌ای است به مساحت تقریبی ۷۳۰ متر مربع و به وزن حدو د دو تن که چنین فرشی را نمی‌توان یک تخته بافت، چه در سراسر ایران در ارتفاع و استحکام و آن قدر مستقیم که بتوان از تیر آن دار قالی بافی برپا کرد وجود ندارد.

هر چند اثبات گوهرنشان بودن فرش بهارستان یا همان فرش بهار کسری به لحاظ دشواری ها ساختاری خالی از دشواری نیست، لیکن اشکالی که به ملاحظه سنگینی وزن و در امکان نیامدن بافت این قالی چند صد متری گرفته اند بی بنیاد است و یکسره مردود.  بافتن انواع فرش، خواه با پرز و خواه بی پرز، به هر مقدار طول ممکن است. لیکن پهنای دست بافت مقید و محدود است به درازای تیردار که بیش از آن ممکن نمی گردد.

همین محدودیت فنی است که فرش های زیاده بزرگ پارچه و نامتعارف را در چند قطعه – عملا به تعداد نامحدود – جداگانه روی چندین دار می بافند، همه به یک طول و سپس به هم متصل و به اصطلاح فرش بافان «جفت» یا «جفت و جور می کنند.

سوای فرش بسیار مشهور «بهار کسری»، شواهدی در رواج این شیوه نامتعارف فرش بافی در زمان‌های دور در دست است. تاریخ نگاران نوشته اند که فرشی ابریشمین و زربفت، به اندازه ای بس بزرگ تر از فرش ایوان مداین (به مساحت بیش از ۱۲۰۰ متر مربع) در خزانه خلفای اموی بوده است.

تا جایی که می‌دانیم از عصر صفویان دو قالی عظیم الجثه هر دو بافته از ابریشم، به زمان ما رسیده که بر همان رسم و قاعدۂ دیرین هر یک در دو قطعه بافته شده است (قالی ۱۳۳ متری نجف اشرف آقا اوغلو، و قالی ۱۲ ضلعی مقبره شاه عباس دوم در موزه آستانه مقدسه قم قاجار تا عصر حاضر نمونه های بیش از ۱۰۰ متر مربع مساحت به نسبت دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰شمسی قالی های عظیمی بافته اند که چند صد و گاه بهبیش از ۱۰۰۰ متر مربع، مساحت دارند.

فرش بهار کسری تصویری از باغ ایرانی

 

نامیدن فرشی رنگارنگ و ابریشمین به بهارستان یا بهار خسرو یا فرش زمستانی از این جهت بوده که اولا شبیه به باغ‌های ایرانی با جوی‌های باریک و باغچه‌های پر گل و نهرهای پر آب بوده و دوم اینکه در زمستان سرد و خشک کاخ تیسفون این فرش بی‌بدیل بهار را برای اهالی آنجا تداعی می‌کرده است.

در شرح جزئیات و رنگ و نقشه و زیورهای آن در برخی تواریخ آمده که این فرش، ابریشمین و مرصع به انواع سنگ‌های قیمتی، طلا و نقره بوده است. سطح فرش همچون باغ‌های ایرانی با نهرهایی نسبتاً پهن که در جهت طول و عرض فرش امتداد یافته بود به چهار گوشه‌‌هایی تقسیم می‌شد. در کنار نهرهای آب، پیاده‌روهایی طراحی شده بود. نهرهایی کوچک‌تر همچون جوی‌های آب، این چهار گوشه‌ها را دوباره به باغچه‌هایی تقسیم می‌کرد.

سطح نهرها و جوی‌ها با جواهرات شفاف و بی‌رنگ چنان سنگ‌دوزی شده بود که گویی آب‌های زلال ، درخشنده و مواج در نهرها جاری است . در لایۀ زیرین این سنگ‌های شفاف ، جای جای ، دانه‌های مروارید چون ریگ‌های ته جوی نمایان بود.

باغچه‌هایی در مجاورت و امتداد پیاده‌روها طراحی شده بود و این باغچه‌ها را آن چنان با سنگ‌های سبز رنگ و گران‌بها ، نظیر زمرد پوشانیده بودند که گویی چمنزاری است سرسبز.  در باغچه‎های متعدد فرش، درختانی زربفت خودنمایی می‌کرد که ساقه‌های‌شان زرفام و شاخه‌های‌شان سیم‌گون بود. گل‌ها و غنچه‌ها و میوه‌های درختان را آن‌گونه با یاقوت و زمرد و مروارید و فیروزه آراسته بودند که زیباترین بهار طبیعت را نشان می‌داد. حاشیه‌های پهن دور تا دور فرش را فرا گرفته‌بود و این حاشیه‌ها نیز به نوبه خود با آرایه‌هایی شبیه باغچه‌ها زینت یافته و در برخی از باغچه‌ها شمش و لوح طلا چون خاک، کف باغچه‌ها را پوشانده بود.

 

بخشی از مطلب اقتباس شده است از کتاب قالی و قالیبافی ایران، اثر دکتر سیروس پرهام

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن