آشنایی با نقشمایه های لری در گلیم
از نقشمایه هایی که در دستبافته های لری به کار می روند، چه میدانید؟ ما در این پژوهش درباره کارکرد و مفاهیم نقشمایه های لری برایتان میگوییم.
وقتی با ریشهیابی و یافتن مفاهیم واقعی موتیفهای مورد استفاده در گلیم لرستان با زبان بصری این دستبافتهها آشنا میشویم، درمییابیم که هر دستبافته دنیایی مملو از پیام درخود دارد و این پیامها طی گذران قرنها از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.
مردم لرستان در طول تاریخ با پشت سر گذاشتن ادوار پر فراز و نشیب تاریخی و با گذر از عصر اسطوره پردازی، از نمادها و سمبل های پیشینیان فاصله گرفتهاند تا جایی که بافندگان یا همان آفرینندگان زیبایی بر روی دستبافته ها، فارغ از مفاهیم عظیم و باستانی نقش ها و موتیفها را میبافند و اکثر موتیفها را با نامی که خود میپسندند مشخص میکنند.
بطور کلی نقوش دستبافته های لری (لرستان) که همگی هندسی هستند در دو دسته واقع گرایانه و تجریدی قابل بررسی هستند. نقوش واقع گرایانه در عین ساده شدگی و انتزاعی بودن کاملا فرم منشا اصلی الهام را باز گو میکنند، اما در نقوش تجریدی، نقشمایه از فرم اصلی منبع الهام دور گشته و ارتباط دادن نقش به سر منشا آن به راحتی میسر نیست.
در بررسی نقوش دستبافته ها باید به این نکته مهم توجه داشت که از هر نمادی میتوان نمادی دیگر ساخت، به این ترتیب که بخشی از نقشمایه نماد را بجای تمام نقشمایه تکرار میکنند و با خط حاصله صحنههای تازهای تصویر مینماید که هر یک نماد نوینی است.
نگاره هایی که اصل آنها به اعتقادات اساطیری و نمادین زمان های بسیار دور میپیوندد برخی از این نقوش آشکارا نشاندهنده نمونههای آغازین پیش از تاریخاند که میتوان اثر آنها را در آفریدههای سفالگران هزاره های چهارم تا سوم پیش از مسیح باز جست. شکی نیست که این نمادها و نقشمایهها در فرآیند مداوم زوال و انحطاط و مسخ و دگردیسی زیر و رو شدهاند.
نقوش حیوانی
نقوش حیوانی در بین نقوشی که با الهام از طبیعت در فرش بکار رفتهاند نقوش حیوانی معنای اسطورههای وسیعی مییابند. در واقع این نقوش تنها برای زیبایی و تزئین بکار نمیروند بلکه بازگو کننده مفاهیمی عمیق و ژرف هستند که در طول تاریخ و در گذر زمان به این جایگاه نائل آمدهاند.
نقشمایه پرنده
نقش پرندگان در گلیم های لرستان زیاد دیده میشود که بافندگان آنها را مرغ، جوجک و بط خطاب میکنند. معمولا در بافته های لری نقش استلیزه شده پرندگان را در کنار درختها و گلبوتهها میبینیم.
بر اساس تعالیم کیش زرتشت خروس مومنان را بیدار میکند و آنها را به نیایش صبحگاهی میخواند. مومنی که هوای نفس را از خود دور میکند و به صدای خروس به گونه سرزندهای بر میخیزد، اولین کسی خواهد بود که وارد فردوس میشود.
در زمان هخامنشیان بر سر بیرقها خروس یا عقاب از زر ساخته نصب میکردهاند، خروس و پارهای از نقشهای دیگر که بر درفشها نقش شدند دارای معانی خاصی است.
خروس در ادبیات دینی ایران مظهر ایزد سروش، رساننده پیام جهان آفرین و آگاهی دهنده اوقات شبانه روزی است. مرغ در گلیم های لرستان در انواع مختلفی بافته میشود.
نقشمایه بز، بزکوهی یا پازن
یکی از رایجتریننقوش در گلیمها و دیگر دستبافته های لری مانند قالی ها و خورجین و نمکدان های لرستان که به صورت واقع گرایانه یا تجریدی استفاده شده است بز است.
قوچ و بز کوهی از دورانهای پیش از تاریخ در ایران و بین النهرین مظهر ماه بودهاند و ماه اب محسوب میشدند. این حیوان در باورهای قومی و اساطیری اصل مذکر و سمبل قدرت باوروی به شمار میرود. دهمین علامت از منطقه بروج و یکی از صورتهای فلکی در آسمان شمالی است.
مردم میان شاخ خمیده و هلال ماه ارتباطی متصور بودند. ماه از قدیم با باران مربوط بوده و خورشید با گرما و خشکسالی، بنابراین همواره قرص ماه میان هلال شاخ ها همچون مخزن اب تصویر شده است. همچنین شاخ مظهر نیروی فوق طبیعی، سلطنت، قدرت، پیروزی و فراوانی گله و محصول و زاد و ولد و باروری است. در برنزهای لرستان و نقش بز به همراه نقوش دیگر بر بافته های لری بسیار دیده میشود.
نقوش گیاهی، نقشمایه درخت گل
در اهمیت نماد درخت چنین آمده است که نماد درخت در انواع هنرهای ایرانی از جمله تصاویری است که تکرار و مداومت آن ذهن بسیاری را بر خود مشغول داشته. در تمامی سفالها و منسوجات و نقاشیها و حتی حجاریها تاریخ ایران، درخت چنان جایگاهی داشته که حالت تقدس و احترام آمیز آن حتی نزد هنرمندان شهرت فراوان دارد.
قدیمیترین و شاید نابترین نوع منقوش درخت بر روی فرش گرهدار را میتوان بر روی قالیچه های ایلیاتی مشاهده کرد. نقش درخت یکی از اصلیترین نقوش رایج در فرشبافی ایران است که به گونههای مختلف یا به صورت نقش اصلی کل زمینه را میپوشاند یا در کنار در نقوش در متن بکار میرود.
بافندگان لرستانی معمولا برای تمام موتیفها اصطلاح گل را بکار میبرند اما نقش درخت کاج، گل لاله عباسی و گل های شطرنجی در دستبافته های لری کاربرد فراوان دارد.
نقشمایه کله مرغی یا مرغک قوچک
این نقش در دستبافته های روستایی و عشایری لرستان به وفور دیده میشود. تکرار بیوقفه نگاره مرغک/ قوچک در اضلاع ترنجها و لچکها و بسیاری از نقش مایههای فرشبافی خاورمیانه این احتمال را به میان میآورد که شیوه نگاره سازی زنجیرهای، بازمانده و رمز طلسم گونه دعای باران و باران خواهی باشد.
هویت دوگانه این نقش مایه و درهم آمیختن مرغ و قوچ شاید تجسم واقعیتی تاریخی باشد. قوچ و مرغ هر دو مفاهیم نمادی و رمزی بارزی با یکدیگر داشتهاند خصوصا در ارتباط با اصول نجومی و معتقدات اساطیری با یکدیگر نسبت داشتهاند. قوچ از هزاره سوم پیش از میلاد در تمدن فرات از صورتهای فلکی بوده است.
«حمل» پس از متداولترین تقویم شمسی در نیمه اول هزاره اول در نظام نجومی ایرانیان باستان، نشانه اعتدال بهاری و آغاز فروردین ماه گشته و فراوانی نقش مایه قوچ در هنرهای ایران پیش از اسلام نیز به حکم اهمیت خاصی است که اعتدال بهاری در تمدن کشاورزی و شبانی آن روزگار داشته است.
پرنده نیز از هزاره چهارم قبل از میلاد در تمدن بین النهرین و شوش و پارسه عیلامی مظهر ابر و پیک باران بوده است. در دورانهای بعدی انواع خاصی از پرندگان مانند عقاب «مرغ خورشید»، طاووس «مرغ ناهید» (ایزد آب) مقام و منزلت ویژه داشتهاند. در واقع تسلسل نقش پرنده میتواند نشانه دعا و حاجت خواهی برای آمدن باران باشد.
نقشمایه حیوانات دو سر
آریاییهای باستان به دو نوع نیروی متضاد راستی یا نظم و دروغ یا بی نظمی اعتقاد داشتند، که دین زرتشتی اندیشه ثنویت را از آن اتخاذ کرد و گسترش داد. با توجه به اینکه سراسر
تاریخ صحنهای برای نبرد میان خیر و شر، تاریکی و روشنی، مثبت و منفی، اهورامزدا و اهریمن و… بوده، تمامی اشیا دو سر از مفرغهای لرستان گرفته تا سرستونهای تخت جمشید تجلی ثنویت بوده و نبرد میان هر نوع نیروی خیر و شر را به ذهن متبادر میسازد. در دستبافتههای لرستان شامل قالی، گلیم، خورجین و نمکدان این نقوش را به وفور میتوان مشاهده کرد.
نقشمایه چلیپا یا سواستیکا
به خورشید آریایی یا چلیپا نیز معروف است. این نماد اولین نشانههای خود را از ۵ هزار سال پیش در سرامیکهای عیلامی نشان میدهد. این نشانه شگرف پر اسرار که از شگفتیهای تمدن بشری است در چین علامت شادکامی و خوشبختی و در ایران و هند و نزد اقوام آریایی مظهر و نشانه نمادین خورشید، برکت و خوش یمنی بوده است.
خورشید آریایی تا پیش از روزگار هخامنشیان باوان خمیده و منحنی و مدور داشته و بعدها خطوط و اظلاع آن مستقیم و هندسی و زاویه ها قائمه شده است.
چلیپا در دست بافته های لری به وفور دیده میشود. برخی از باورهای سنتی فرهنگ عامه مردم ریشه در منظومه باورهای یک دین خاص دارد، ولی بسیاری از این باورها ریشه در تاریخ قومیتی و ملی سرزمین مربوطه دارد.
در میان عشایر لرستان مرسوم بوده که بر روی سیاه چادر زنی که تازه وضع حمل کرده با خمیر نقش چلیپا را میکشیدند و این باور را داشتند که این نماد خوش یمن همچنین زنان و دختران روستایی و عشایری نقش ستاره و چلیپا را بر روی صورت و خالکوبی می کردند.
در جای جای لرستان هنوز هم مرسوم است که چهل روز پس از بدنیا آمدن نوزاد، مقداری پنبه را در یک سینی به حالت بعلاوه (نقش چلیپا) میگذارند و آنها را می سوزانند سپس از خاکستر آن مقداری به شکل بعلاوه یا همان چلیپا بر پیشانی نوزاد می کشند.
باید گفت آیین های فوق همگی ریشه در اعتقادات کهن وغنی مردمان لرستان دارد و تاثیر این اعتقادات را در انتقال یک نقش مایه بنام چلیپا، بر روی دستبافته های لری را برایمان روشن می سازد.
اشکال هندسی
اساس طرح های گلیم لرستان نقوش هندسی است. نقش مثلث پایه سایر نقوش بوده و از ترکیب گوناگون مثلث های کوچک و بزرگ و هم اندازه نقوش جدید به وجود میآید. از جمله این نقوش میتوان به نقش خرچنگ، مرغ (پرنده)، گل قندانی، آدمک و … نام برد.
نقشمایه گل شطرنجی و نقش کوه و کوهسار
همه اقسام نگارگری شطرنجی، از جمله سه گوشها و لوزیهای یک در میان سفید و سیاه نشانه تلالو و از نمادهای آب است. زنجیره سه گوشهای شطرنجی یا «کوهسار شطرنجی» نشانه تاکید مضاعف است بر اینکه کوهها نگهدارنده آب باران هستند و بر همین اساس، تمامی سفالینه های پارسه (تل بکون) را که نقش شطرنجی سه گوش با چهار گوش دارد و همراه است با دیگر نقش مایه های آب نماد (ماه چهار پاره و کوهستان شطرنجی و حاشیه ارهای) را باید از گروه عظیم سفال نگاره های باران خواهی برشمرد که به شیوه سفالگران کهن شوش و پارسه و با نگاره های شطرنجی نقش آفرینی کرده بودند. در گلیم های لری نقوش شطرنجی به وفور بافته می شود.
نقشمایه شانه
اهمیت تصویر شانه و آیینه به گونهای است که حتی بر روی سنگ قبرهای قدیمی این نقش حک شده است. شانه به دو صورت یک طرفه (نشانه متوفی مرد) و شانه دو طرفه (نشانه متوفی زن) است. نقش شانه معمولا در حاشیه و زمینه گلیم های لری به عنوان عنصر تزئینی بافته می شود که این بیانگر مونث بودن بافنده است.
نقشمایه هچه
هچه، ابزاری است کاربردی که حالت قلاب دارد و بافندگان با الگوبرداری از آن نقشی تزئینی به همین نام خلق کردهاند. این نقش به وفور در دستبافته های عشایری و عشایر نیمه کوچرو که در روستاها زندگی میکنند، وجود دارد.
داشتن سرعت عمل در کوچ امری بسیار مهم است و همیشه بستن بار وقت زیادی میگیرد ولی به یاری هچه به بستن بار سرعت میدهند. معمولا یکی از دو سر طناب مجهز به یک هچه بزرگ چوبی است که به دقت تراشیده شده و وقتی می خواهند چیزی را ببندند طناب را از دور آن عبور می دهند.
نقشمایه چشم زخم یا خرچنگی
این نماد به معنای باور داشتن به شی یا اشیایی است که در باور انسانهای بدوی دارای نیروی خارق العاده بوده که در رویایی با مشکلات زندگی بدانها پناه می بردهاند. آثار و بقایای شی، باوری همواره در میان فرهنگ عوام از جمله فرهنگ عامه ایران به جا مانده است.
در این رویکرد توجه به منشأ باور به برخی اشیاء و چگونگی عملکرد و اثر بخشی آنها درفرهنگ عامه ایران در اولویت قرار دارد و پندار کلی بر این است که نصب و آویختن آنها بر اموال و اماکن و حمل آن توسط انسان یا حیوان موجب دفع بلا، بیماری و تعرض موجودات و نیروهای شریر است.
چشم زخم از قدیمیترین باورهای بشر و احتمالا فراگی ترین و رایجترین باور فراعلمی است که آثار و بقایای آن همواره در ایران امروز نیز پا بر جا مانده است. در دستبافته های لری نگاره چشم زخم به صورت یک لوزی کوچک با شاخکهایی که از خطوط محیطی یا از رأسهای آن بیرون زده اند به وفور مشاهده می شود. بافندگان منطقه این نگاره را به دلیل شباهت به خرچنگ، گل خرچنگی نیز می نامند.
این پژوهش از سوی سرکار خانم رضوان هخامنشنیا در اختیار سایت گلچه فرش برای انتشار قرار داده شده است.