مدیریت موزه فرش، سلیقهای یا تخصصی؟
موزه چیست و هدف از تاسیس آن چیست؟ براساس آخرین تعریف ایکوم (شورای بین المللی موزه ها) که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد، «موزه عبارت است از مجموعهای غیرانتفاعی و موسسهای دائمی و در خدمت جامعه و توسعه آن گشوده بر روی عامه مردم که به منظور مطالعه، آموزش در پی گردآوری، حفاظت، پژوهش، عمومیتبخشی و نمایش شواهد مادی مردم و محیط زندگی آنهاست.»
همچنین بنا به آموزشهایی که در مراکز علمی به دانشجویان موزهداری میآموزند، موزه جایگاهی است برای نمایش، معرفی و پژوهش آثار ملموس و غیر ملموس فرهنگی، تاریخی، اجتماعی، فناوری و … که ریشه در هویت انسانهایی دارد که با عقل و درایت و احساس بنا به نیازهای روحی و جسمانی و زندگانی خود در طی قرون و اعصار به خلق و تولید آن تلاش کردهاند تا به واسطه آن نسل حاضر و نسلهای آینده درک درست و صحیحی از فلسفه و ماهیت آفرینش آن آثار داشته باشند و در حفظ و نگهداری آن بکوشند.
فرش در نهایت شکوفایی در مناطق مختلفی همچون اروپا و آمریکا سبب رونق اقتصادی و هنری گشت و باید جایگاهی ویژهای برای معرفی خود به نسلهای جدید مییافت تا به شایستگی در معرض دید همگان از هر طبقه و نژادی با هر اندیشه و طرز تفکری قرار گیرد.
من میخواهم از موزه فرش بگویم، موزهای که سنگ بنای آن در پیش از سال ۱۳۵۶ پایهریزی شد و در نهایت ۲۲ بهمن ماه سال ۵۶ به بهرهبرداری رسید. ولی سوال اینجاست که موزه تخصصی فرش ایران یا به طور کلی موزهها باید تابع کدام خط فکری باشند؟ سیاست؟ فرهنگ؟ نیاز اجتماعی یا بازار؟ یک نهاد غیر انتفاعی که میباید درهای مجموعهاش بر روی عامه مردم گشوده باشد و پاسخگو مخاطبین جهان شمول خود باشد، خب این نهاد باید چگونه مدیریت و هدایت شود و چه قوانین نوشته و نا نوشتهای بر آن حکمفرما شود؟
در راستای همین مقصود در طی چهل و اندی سال که از زمان بازگشایی موزه فرش گذشته است در هر مقطع زمانی بر اساس سیاستهای جاری، مدیرانی برسرکار آمدند که هر یک با دیدگاه خاص به آن سمت و سو دادهاند.
باید بپذیریم که موزه نه گالری است نه ویترین و نه مرکز تبادلات اقتصادی و بازار و نه گوشهای دنج برای تصمیمگیریهای غیر مرتبط و نه حتی سکو پرش آنچه که هست با در نظر گرفتن هدف اصلی تاسیس آن که همانا نمایش، پژوهش و آموزش است و باید مرجع فرهنگی و علمی بیطرفی باشد که سیاستگذاری آن توسط خرد جمعی متشکل از کارشناسان مرتبط و محققین و مشاوران اصلح به مدیریت یک موزهدار مطلع به استانداردها و ضوابط موزه روز جهان صورت پذیرد؛ موزهداران برای همین کار تعلیم دیدهاند و مدیر موزه کارگردان مطلعی است که ماهیت و اجزا موزه را به صورت علمی و آکادمیک بخوبی میشناسد و درک صحیحی از نیاز های آن دارد و میداند موزه چگونه جایی است.
اوست که میتواند با بررسی دقیق و همه جانبه و بدون دغدغه و تعصب تمام زوایا کار را رصد کند و میتواند متکی بر یک گروه توانمند با بنیه علمی و تجربی قوی که از ارکان مهم موزه هستند در راستای پیشبرد اهداف برنامهریزی کند.
موزه فرش نیز از این قاعده مستثنی نیست زیرا همانطور که از اسمش پیداست موزه ملی تخصصی فرش ایران در درجه اول یک موزه است و میبایست در چارچوب تمام تعاریف اصولی که از یک موزه داریم در قالب منشور بینالمللی منطبق با شرایط بومی و تحولات زمانه در فضای کاملا آزاد و بدون هیچ گرایش خاص و تشکلزده با برنامهریزی کارشناسانه، کانونی فعال و پویا در خصوص شناخت و پیشرفت دستبافته های ایرانی باشد و محلی امن برای تعاملات و تبادلات اندیشه، مباحث علمی، آموزش و آموختن این هنر ارزنده ملی .