قالیبافی از دوره مفرغ تاکنون

مروری بر پژوهش‌هایی درباره تاریخچه فرش دستبافت ایرانی

تاریخ قالیبافی و اینکه فرش ابتدا توسط چه قومی و نژادی بافته شده است همیشه مورد بحث و جدل بوده است. اما شواهد نشان می دهد قالیبافی از دوره مفرغ در ایران شکل گر فته است.

نخستین اطلاع یا به عبارتی کشفیاتی که نشانه‌ای از هنر قالیبافی در عهد مفرغ را به دنبال دارد مربوط به کارد قالبافی است که توسط «خلوپین» راجع به ابزار  مخصوص قالیبافی از جمله کاردک از گورهای عصر مفرغ در ترکمنستان و شمال ایران کشف شده و نخستین بار در شماره دوم از دوره پنجم مجله معتبر «هالی» به چاپ رسید. اما روشن‌ترین تصویر در خصوص قالیبافی عهند مفرغ را دکتر علی حصوری به دست می دهد.

به گفته تورج ژوله، محقق و پژوهشگر فرش، دکتر حصوری برای نخستین بار در سال ۱۳۵۴ با دو ابزار از این تنوع مواجه شد که پس از وقوع یک سیل و پدید آمدن یک گور توسط یک مرد قشقایی در شمالغربی راهجرد در نزدیکی کامفیروز فارس پیدا شده بود. وی در توضیح دلایل تعلق این ابزار به ابزار قالیبافی با بررسی شکل ظاهر و نوع طراحی و ساخت آنها و ارایه تصویر روشنی از مشخصات‌شان چنین می نویسد:

«قطعه‌ای که سرنیزه و امثال آن به نظر می‌آید داراری زایده کوچک سوراخ‌داری در انتهاست که بی‌‌شک محل نصب دسته چوبی است اما بسیار ظریف بطوری که با این ظرافت نمی‌توانسته برای ضربه زدن به کار رود بلکه به طور قطع در کارهای معمولی و فقط برای بریدن مفید بوده است.

اگر این وسیله به عنوان جنگ افزار به کار رفته باشد باید نوک آن صدمه دیده یا ساییدگی پیدا کرده باشد در حالی که تنها دو قسمت کنار آن یعنی دقیقا لبه دو تیغ آن بر اثر طول کاربرد و احیانا تیز کردن مکرر فرو رفته و قوس برداشته است.

این نشان می دهد که وسیله برش بوده است.  بی شک این یک کارد برای برش خامه بوده و جای دسته کوچک آن هم فقط برای یک کارد معمولی شایستگی دارد و از سوراخ آن میخی می‌گذشته و آن را به دسته چوبی ثابت می‌کرده.

قالیبافی از دوره مفرغ تاکنون

قطعه دومی که باز ممکن است ابزار جنگی به حساب آید میله بلند جوالدوز مانندی است با سری برجسته و دگمه مانند. طول آن ۴۵ سانتی متر و قطر ته آن در حدود یک سانتی متر و نوک آن تیز است. در فاصله ۱۰ سانتی متر از ته آن، سوراخی در بدنه آن دیده می‌شود؛ در صورتی اگر این وسیله ابزار جنگی می‌بوده،  می‌بایست آن هم باریک و سوراخ‌دار و به هر حال شکلی باشد که بتوان دسته‌ای به آن متصل کرد در حالی که ته آن قطور و غیرقابل قرار دادن در دسته چوبی است.

ته آن هم از پارچه رد نمی‌شود تا سوزن یا جوالدوز باشد. همین که این قطعه از ته اندک اندک باریک می‌شود نشانه آن است که نمی‌توانسته در دسته‌ای جا گیرد.

مجموع این قطعه چنان کارایی ندارد که بتواند ابزار جنگی با وسیله دوخت و دوز باشد چندان آراسته یا زیبا هم نیست که بتواند وسیله تزیین باشد. آنچه زینت آن به حساب می‌آید شیارهایی در ته آن است و نشان می‌دهد که به همین ترتیب و لخت در دست جای می‌گرفته و شیار مانعی برای لغزیدن در دست است. به نظر می‌رسد این وسیله می‌توانسته دو کاربرد داشته باشد:

قالیبافی از دوره مفرغ تاکنون

نخست اینکه این ابزار به جای شانه با دفتین وسیله کوبیدن فرش بوده است. در عصری که هنوز دفتین قالیبافی اختراع نشده بود و اگر شده بود وزنی برای کوبیدن نداشت تا در قالی هم از آن استفاده شود. دیگر اینکه همین ابزار امروز در میان عده زیادی از قالیبافان غرب ایران از جمله مناطق انگوران، افشار، گروس بیجار و بخشی از کردستان به کار می‌رود که آن را به کردی «سنگ» و به ترکی «خیلال» می‌گویند.

تنها تفاوت در این است که سنگ یا خلال بنابر الزامات صنعت در دوره ما از جنس آهن است. همین سنگ یا خلال را تا ۵۰ سال پیش در بخش مهمی از ایران مخصوصا در غرب ایران به کنار می‌برده اند و به فارسی آن را «سک» نامیده‌اند.

اما با پدید آمدن کرکیت نقش و جنس آن در میان آنان عوض شده و پیش از کوبیده پود دوم با کرکیت یا دفتین و بیشتر قبل از آن برای نظم بخشیدن به چله‌ها و یکدست کردن آن استفاده می‌شود به این معنی که آن را مورب در دست می‌گیرند و آهسته روی تارها و در سراسر عرض بافته می‌کشند به این ترتیب قطعه دوم وجود دارد وجود سوراخ در فاصله ۱۵ سانتی متری از سر و ۱۰ سانتی متری از از ته آن است به احتمال قوی از این سوراخ برای کشیدن پود استفاده می‌شده یعنی این قطعه همان نقشی را داشته است که اکنون سیخ پودکشی در مناطقی همچون آذربایجان بر عهده دارد و به آن شیش می‌گویند. بدون تردید قسمتی از پود را از این سوراخ رد می‌کرده‌اند و سپس خود آن را با پود از فاصله تارها می‌گذرانده‌اند.

محل پیدا شدن این دو قطعه همان گونه که  گفته شده در گوری نزدیکی کامفیروز فارس بوده است. این محل فاصله چندانی از تپه ملیان ندارد که اکتشافات آن معروف است و تاریخ آن قبل از دوره مفرغ آغاز می شود.

اما اینکه دو قطعه از گوری پیدا شد دلیل دیگری است بر اینکه ابزار قالیبافی هستند احتمالا ابزارهای قالیبافی زن بافنده را با او به خاک می‌سپرده‌اند تا در جهان دیگر هم بیکار نماند.

کهنترین نمونه‌ای که از این ابزار کشف شده از تپه یحیی است که از هزاره سوم قبل از میلاد است و این ابزارها همگی و به احتمال زیاد ابزارهای قالیبافی هستند. سک‌های زیادی نیز از تالش به دست آمده است که تصویر آنها را «پرزورسکی» در کتاب «مروری بر هنر ایران» به رشته تحریر درآورده است.

قالیبافی از دوره مفرغ تاکنون

همچنین بخش مهمی از قطعات مفرغی که از لرستان ب دست آمده و بنام گیره یا سنجاق یا سوزن و امثال آن نامیده شده‌اند سک‌های آرایه قالیبافی هستند و قلابی که معمولا در سر آنها با پیکره کوچک گوزن، بز کوهی و امثال آنها ساخته شده بعنوان دستگیره آن و شبیه قلاب یا جا انگشتی در مضراب سنتور است و بطور مشخص برای قرار گرفتن با انگشتان و کوبیدن قالی است.

قالیبافی از دوره مفرغ تاکنون

تعدادی از این سک ها در موزه ایران باستان موجود است. این قطعات متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد در تپه یحیی و هزاره دوم در تالش و هزاره اول در لرستان به دست آمدند.

قالیبافی از دوره مفرغ تاکنون

با توضیحات دکتر علی حصوری با قدیمی‌ترین ابزار قالیبافی از دوره مفرغ آشنا شدیم و این حرکتی است برای گسترش تاریخ فرشبافی ایران بلکه جهان.

 

 

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن