دکتر پرهام چگونه وارد دنیای فرش شد
کسی نیست در دنیای فرش که استاد سیروس پرهام را نشناسد، پژوهشگری خستگیناپذیر، خوشفکر که با نثری شیوا و روان از طنازیهای فرش برایمان نوشته و مینویسد. دکتر پرهام اکنون ۹۲ سال دارد و دست از کار نکشیده و همچنان از دستبافتههای فارس مینویسد.
دکتر پرهام از لحظه لحظه خود برای مطالعه، تحقیق و پژوهش بهره میبرد؛ ملاقات با او کار سختی است و شاید هم نشدنی. پدر پژوهشگری فرش ایران تاکنون کتابهای زیادی همچون «دستبافتههای عشایری و روستایی فارس»، «شاهکارهای فرشبافی فارس» «سیری در هنر ایران» و بتازگی هم کتابی به اسم «فرش و فرشبافی در ایران» به رشته تحریر درآورده است.
مرد تکرارنشدنی پژوهشگری فرش دستبافت ایران به گفته خودش تا پیش از سال ۱۳۴۸ به فرش به عنوان یک کفپوش و ابزاری که در خانه از آن برای پوشاندن کف استفاده میشود، مینگریسته. اما چطور شد استاد پرهام جذب قالی ایرانی بخصوص دستبافتههای فارس شد سئوالی است که او در این باره به شیرینی جواب داده است.
«یکسال عید همراه همسر و دو فرزندم به شیراز رفتیم. وقتی برای خرید به بازار وکیل رفتیم مقابل یک حجره بسیار کوچک دو قالیچه روی زمین جمع شده بود و پیرمردی دو زانو روی آنها نشسته بود. ناخواسته جذب قالیچهها شدم. بعدا فهمیدم یکی از آنها فرش عرببافت است و دیگری دستبافتهای از ایل بهارلوست.
از پشت فرش عرب، مرغ چهارپایی پیدا بود که پشت آن گل بافته شده بود و بته جقهای هم روی سرش بود. ناخواسته یاد بچگیهایم افتادم که روی این فرشها بازی میکردم. همراه خانوادهام از مقابل حجره رد شدیم و از پیرمرد نخواستم فرشها را باز کند تا ببینم. شب موقع خواب هرکاری کردم خوابم نگر فت و پیش خودم گفتم چرا از حجرهدار نخواستم تا قالیچهها را باز کند.
صبح که شد همراه با دوستم به راسته فرشفروشهای بازار وکیل رفتم. پیرمرد آمده بود. از او خواستم تا قالیچه عرب و بهارلو را باز کند. وقتی قالیچهها را باز کردم محو آنها شدم. رنگآمیزی قالیچهها بسیار زیبا و چشمنواز بود. رنگ سرمهای آن مثل شب مهتاب بود. چنین رنگ بندی را تا به حال ندیده و شاید هم توجه نکرده بودم. همین صحنه باعث شد جذب فرش بافی به عنوان یک هنر بشوم نه یک ابزار و کفپوش. از آن زمان سعی کردم که در باره دستبافتههای کشورم و بخصوص استان فارس تحقیق کنم.»
گزارش از راضیه رجبی