بیمه‌ام کنید، تنها خواسته‌ام همین است

« بیمه‌ ام کنید تنها خواسته‌ام همین است. » این درخواست مرمتکار فرشی است که سال‌های سال پای قالی‌های کوچک و بزرگ نشسته تا به آنها روح جدیدی بدمد. خیلی‌های دیگر از اهالی فرش همین مشکل را دارند. می‌خواهند بیمه شوند؛ بیمه قالیبافی.

روی زمین سرد نشسته و در حال مرمت فرشی است که چند روزی پای آن نشسته تا مثل روز اولش کند؛ تازه و خوش آب و رنگ. خدا رحیم تقوی ۳۹ ساله اهل شهر گرمی اردبیل و ساکن شهرک حصارآباد پاکدشت است.

او یکی از مرمتکاران فرش دستبافت است که سالیان سال قالی‌های زیادی را مرمت کرده است. خدا رحیم از ۳ سالگی به خاطر تب بالا و قصور پزشکی از هر دو پا معلول شده و مشکلات زیادی برای کسب درآمد دارد.

به خانه‌اش آمده‌ام. خانه‌ای کوچک و ساده در حاشیه شهر. پسر کوچکش در را  باز و راهنمایی می‌کند به اتاقی که پدرش در حال کار است. خدارحیم گرم کار است. باید فرش را هر چه زودتر مرمت کند و به صاحبش برگرداند.

از او می‌خواهم درباره خودش بگوید، از چه زمانی وارد کار رفوگری شده ؟

خدارحیم با ته لهجه آذری کمی مکث می‌کند و جواب می‌دهد: « پدرم استاد رفوگری فرش بود. خیلی دوندگی کرد و مرا پیش این دکتر و آن دکتر برد تا هر طور شده بتوانم روی پاهایم بایستم ولی دکترها جوابم کردند که تا آخر عمرم همینطور می‌مانم.

سال ۷۲ که پدم تصادف کرد و خانه‌نشین شد از او خواستم تا سوزن‌کاری و رفوگری را یادم بدهد. او هم با عشق و علاقه یادم داد. از آن زمان تا الان رفوگری می‌کنم و عاشق این کار هستم ولی چند سالی است بازار فرش آنچنان رونقی ندارد و کار هم زیاد نیست. وقتی کار نباشد درآمد هم نخواهد بود.»

از خدا رحیم می‌پرسم با وضعیتی که دارد چگونه به بازار می‌رود، مطمئنا برای رفتن به بازار با آن شلوغی مشکلات فراوانی وجود دارد.

« خیلی سخت است با این وضعیت. گاهی مجبورم برای گرفتن فرش‌ها بازار بروم یا برای تحویل‌شان. بخشی از دستمزد هزینه رفت و آمد می‌شود ولی چاره‌ای غیر از این ندارم. گاهی هم برادرم فرش‌های تعمیری را برایم می‌آورد. در کل باید بگویم روزهای خوبی ندارم.»

خدارحیم نزدیک به یکسال در ترکیه کار کرده است آن هم رفوگری. می‌گوید آنجا دستمزد خوب بوده ولی حجم کار خیلی زیاد. به گفته او فقط توانسته ۲ بار برای گردش به مرکز شهر برود.

«کار توی ترکیه خوب بود ولی با وضعیتی که من دارم مشکل. ۱۰ ماه ماندم و به ناچار برگشتم. اما این را باید بگویم خیلی متاسفم فرش‌های ایرانی که در اروپا یا سایر کشورها هستند برای تعمیر به ترکیه می‌روند و بخاطر تحریم یا موانع گمرکی این فرش‌ها وارد کشور نمی‌شوند. اگر این اتفاق می‌افتاد مطمئن باشید هیچ رفوگری به ترکیه برای کار نمی‌رفت.»

اما مهمترین مشکل خدارحیم تقوی نداشتن بیمه است. او سال‌هاست که کار می‌کند ولی نه بیمه شده نه دفترچه دارد. او در این باره چنین گلایه می‌کند: «برای اینکه بیمه شوم به انجمن رفوگری، بهزیستی، تامین اجتماعی، ریاست جمهوری و هر نهاد و سازمان که بود سر زدم ولی کسی به خواسته‌ام توجه نمی‌کند. تامین اجتماعی می‌گوید باید کارگاه یا جایی که برایش کار می‌کنم بیمه‌ام کند. از طرفی می‌گویند اگر بیمه شوم فردا مدعی از کارافتادگی و بازنشستگی می‌شوم!

تنها درخواست من از مسئولان این است که مرا بیمه کنند. اگر خدای ناکرده اتفاقی برای خانواده‌ام بیفتد من چطور می‌توانم هزینه درمان آنها را با حقوقی که یک ماه دارم و یک ماه ندارم، تامین کنم؟»

او در ادامه می‌گوید: « نزدیک به ۲۵ سال است که رفوگری فرش می‌کنم ولی اگر سرجمع بخواهم حساب کنم شاید ۱۰ سال هم با وضعیت این شغل کار نکرده‌ام چرا که سفارشی نبوده. اگر این کار را دوست نداشتم حتما سراغ کار دیگری می‌رفتم. من فرش را دوست دارم و وقتی فرشی را تعمیر و مرمت می‌کنم از آن لذت می‌برم. ای کاش مردم کار و زحمت ما را می‌دیدند. ای کاش فرش دوباره رونق بگیرد.»

گزارش از علی طاهرخانی

 

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن