با نقش های قالی بولوردی آشنا شوید
بخش دوم

نقش های قالی بولوردی نسبت به همسایگان خود یعنی قشقایی ها ناشناخته تر هستند، نقشمایههایی که متاسفانه چند دههای است که دیگر بر تار و پودهای ابولوردیها بافته نمیشود.
ما در بخش دوم این گزارش که از کتاب «قالی بولوردی» دکتر سیروس پرهام گردآوری شده، سعی داریم که یافتههای این پژوهشگر بیهمتای فرش ایرانی را با خوانندگان درمیان بگذاریم.
قالی بولوردی دارای چندین نقشمایه خاصی است که مختص این ایل است. آنها برخی نقشمایه و ویژگی اختصاصی دارند که به شرح ذیل است:
۱- ترنج بولوردی
قالی بولوردی بدون ترنج تاکنون دیده نشده و بنابراین ترنج، آنهم ترنج لوزی دو سر با مشخصاتی که تقریباً ثابت مانده است، ویژگی بولوردی و نخستین وسیله شناسایی آن است. کوچکترین قالیچه بولوردی یک ترنج و بزرگترین آن پنج ترنج دارد. وسط هر ترنج، جز در یکی دو نمونۀ قدیمی، لوزی کوچکتری است که گل هشت پر و گاه دوازده پری را درمیان میگیرد. در فاصله میان دو لوزی نگارههای تیر و کمان مانندی جای گرفته است. اضلاع لوزی میانی معمولا خطهای ساده دارد ولی اضلاع لوزی اصلی همواره دندانه دار و مشبک است. دو سر ترنج در بیشتر نمونهها گنبد مانند و دندانه دار است که نقش سرا پرده مانندی در میان دارد، جز در نمونه های خیلی قدیم که دو طرف سر ترنج ها به خط راست است و در چند نمونه که سر ترنج ها از لوزیهای دندانه دار درست شده است.
۲- درخت بولوردی
نوآوری هنرمندان بولوردی در شیوه دادن به اجزاء طبیعت در درخت بولوردی به کمال رسیده است. این درخت تناور افسونبار مانند ترنج بولوردی، نشانه اشتباه ناپذیر قالی بولوردی است که دست کم از صد و بیست سال پیش به این طرف، جز در یکی دو مورد استثنایی، جای جای در زمینه قالی بولوردی کاشته شده است. در این پیکرۀ جاندار همه ویژگیهای یک درخت کهن و برومند به چشم میخورد. بالیدگی و باروری و سایه گستری همراه با صلابت و استواری علیرغم آنکه درخت های شیوه گرفته در قالی بافی منطقه خاورمیانه قدمت چندین صد ساله دارد و در همۀ ادوار میتوان صدها درخت « استیلیزه » در بافتههای قفقاز و ترکیه و ایران و افغانستان سراغ کرد، درخت بولوردی و خطوط نرم و در عین حال استوار آن در حد خود مانند ندارد. تنها نگاره ای که شباهتی نه چندان نزدیک با درخت بولوردی دارد درخت شیوه گرفتهای است که در بافت یکی از قالیهای قرن هجدهم میلادی هریس آذربایجان به این شکل به کار برده شده است. متأسفانه این قالی که در موزه برلن نگهداری میشده پس از بمبارانهای جنگ جهانی دوم ناپدید شده است.
شاخههای راست و افقی درخت بولوردی به تناسب اندازه قالی کم و زیاد می شود گو اینکه کمتر از سه ردیف و بیشتر از چهار ردیف شاخه دیده نشده است. بالاترین ردیف همواره با شاخههای پایینی تفاوت دارد و به جای خطهای راست و چهار گوشکهایی که هم میتواند برگ و گل و هم میوه باشد، شکلهایی از پیوستن چند خط پیچدار پدیدار میشود که با سر و خرطوم فیل بیشباهت نیست .
۳- حاشیه لوزی
چندگونگی و تنوع طرحهای حاشیه قالی بولوردی ، مانند دست بافتهای ایل قشقایی بسیار و کم مانند است. در دوره صد و بیست ساله مورد بررسی دست کم هفت طرح گوناگون حاشیه اصلی (میانی) که پهنتر و هشت طرح حاشیه فرعی ( برونی و درونی ) که باریکتر است شناخته شده است .
۴- حاشیه دسته گلی
این حاشیه شباهتی دارد به یک دسته گل شیوه گرفته، هر چند که ممکن است آفریننده این نقش بدیع اندیشه و خیال دیگری در سر داشته و مثلا می خواسته یک بوته تیغدار کوهستانی را مجسم کند پیکره ای از گاو بالدار باستانی را به هر حال این حاشیه که به چهار پنج صورت بافته میشود به مراتب از حاشیه. ساده لوزی پیچیده تر و کاملتر است و شاید هم قدیم تر.
۴-برگ رزی
نگاره بر رزی یا چناری، که بیشتر در حاشیه و همراه با زنجیره ساقه ها و شاخههای دندانه دار به کار میرود، یکی از زیباترین نقشهای شیوه پذیرفتهای است که از هفتاد سالی پیش به اینطرف دست بافتهای دهکده ابوالوردی را تسخیر کرده است. اصل و مبدأ این نگاره به استناد قالیچه های قدیم حسن آبادی، دهکده حسنآباد، حد چهاردانگه است که گروهی از تیره ابوالوردی در آنجا گذران کنند. با اینهمه، نقش برک رزی بولوردی بانگاره حسن آبادی تفاوت آشکار دارد و در حقیقت میتوان گفت که این نگاره پس از آنکه نزدیک به هفتاد سال پیش از حسن آباد به دهکده ابوالوردی شیراز آورده شد تکامل یافت، بویژه از نظر تنوع رنگ آمیزی و پختگی و انسجام خطوط . در حاشیه بعضی از قالیچه های قدیم کولا» ، آسیای صغیر ، نگاره هائی که بیشباهت به برک رزی نیست دیده شده است اما این شباهت چنان نزدیک نیست که بتوان نگاره برک رزی حسن آبادی را به ترکیه نسبت داد. این را نیز باید دانست که از چهل – پنجاه سال پیش بعضی از تیره های قشقایی برای حاشیه گبه های خود از این نگاره استفاده می کنند. نگاره برگ رزی اگر بیرون از حاشیه و در متن قالی به کار رود همواره به صورت برگهای درخت در می آید، گاه همچون چنار و گاه به مانند درختی گلدار .
۶- نقش لالهای
این نگاره که به دو صورت باز و بسته بافته میشد شباهتهایی دارد با گل لاله و نیز نیلوفرآبی و نخل بادبزنی. نگاره باز بیشتر به مقطع عمودی لاله و نیلوفر ابی میماند و نگاره بسته به نخل بادبزنی که هر دوی آنها به صورتهای دیگر در قالی های ایران و قفقاز کاربرد فراوان دارد. این نگاره به این صورت و کیفیت تنها در قالیهای بلوردی دیده شده است.
۷- نقش سه لوزی
نگاره زیر را میتوان بوته ای بیابانی فرض کرد و چون هریک از لوزیها برنگی است یا نمودار برگهای خزان دیده میتواند باشد یا گلهای رنگارنک صحرایی و البته این فرض آخری هیچگونه غرابتی ندارد و بسیار دیده شده که هنرمندان قالیباف چند برک و گل گوناگون را روی یک بوته یا درخت نشانده اند.
۸-نقش گل مرغی
این وجه تسمیه نیز مانند چند مورد دیگر مبنای استواری ندارد. سه نگاره ای که در نقش در یک ردیف و هر یک به رنگی دیده می شود گلهای شیوه گرفته است. اما دو نگاره بالایی قرینه هم که سه تایی آن هم دیده شده ممکن است دو مرغ باشد، منقار در منقار هم نهاده یا چیز دیگری، جاندار یا بیجان به هر حال، تأکید مجدد این نکته بیمورد نیست که در قالی بولوردی، مانند هر قالی دیگری، آنچه بیش از معنی و مفهوم تک تک نگارهها اهمیت دارد آهنگی و هم آوازی نگارههای پراکنده در یک شبکه موزون نقشبندی است. به جای جهد بیهوده در طلب معنای خاص هر نگاره زبان مجتمع نقشها و نگاره ها را باید آموخت.
ب :نگاره های این گروه مشتمل بر نقشهایی است که در بولوردی فراوان به کار میرود اما اصل و منشاء آنها محل تردید و تأمل است و نمیتوان آنها را در شمار نقشهای اصیل بولوردی آورد. این تردید و تأمل تنها هنگامی برطرف و تبدیل به یقین میشود که نمونههای بسیار قدیم همه قالیهای مناطق جنوبی ایران در دسترس باشد آنهم نه چند نمونه پراکنده که نمونه های ادواری ؛ آنگونه که مثلا از دست بافتهای همۀ ایلها و تیره های ایلها و روستاهای عمده در یک دوره پانصد – ششصد ساله از هر ده سال دست کم یک نمونه بدست آید این نیز از مقوله محالات است حتی اگر نهفته ترین مجموعه های خصوصی در دور افتاده ترین گوشه های جهان زیرو رو شود در قالی بافی، مانند هر هنر تصویری دیگر، آنچه یک طرح یا نگاره را ماندنی میسازد غنا و اصالت کاربرد است نه خدشه ناپذیری و اصالت منشأ. غنا واصالت کاربرد نیز از همخوانی اجزاء یک مجموعه هنری، و در قالی بافی از هم آهنگی نقشها ورنگها، مایه می گیرد ، خواه یک یک این اجزاء پیوستگی سنتی و تداوم تاریخی داشته یا نداشته باشد.
چه بسا که بیشتر نگاره های این گروه از جای دیگری آمده باشد، اما با چنان کیفیت و حالت خاص و فراوانی و تداومی در بافت بولوردی به کار رفته که جزء لا یتجزای قالی بولوردی شده است و نشانه هویت آن . حتی بسیاری از آنها بیش از پاره ای از نگاره های اصلی بولوردی ( گروه الف ) به کار گرفته شده و کمتر بولوردی کهنه ای میتوان یافت که خالی از این نقشها باشد. نگاره های گروه مورد بحث اینها هتستند که در بخش دیگری مفصلا به آنها خواهیم پرداخت:
۱ گل خورشیدی -۲ گلدان بته ای -۳ نقش خوشه ای . ۴ بتۀ بولوردی : ۵ مرغ بولوردی . ۶ درخت افشان. ۷- کاج مطبق. ۸- حاشیه شکسته -۹ نشان بولوردی . ۱۰- بته تاکی. ۱۱- نقش خرچنگی