با خورجین، جوال و چنته آشنا شوید
خورجین، جوال و چنته؛ دستبافته هایی که زنان عشایری با زیباترین و هنرمندانهترین شکل ممکن آن را میبافند اما سئوال اینجاست چه فرقی میان این ۳ دستبافته وجود دارد؟
سیروس پرهام، پژوهشگر فرش در کتاب « دستبافته های عشایری و روستایی فارس» به ستایش زنان عشایر میپردازد و مینویسد: «عشایر و مردم کوچروی چادرنشین در تلفیق عناصر کاربرد مصرفی با عناصر زیبایی و سلیقه تزیینی بی همتا هستند. آنها پیش پا افتاده ترین و معمولیترین وسایل مصرفی زندگی بیآلایش و معشیت ساده و بدوی خود را آنچنان ظریف و زیبا و دلپذیر و گاه با شکوه و پرجلال میآرایند که یک ابزار خانگی ساده ابتدایی همچون یک توشهدان دم دستی به رتبه عالیترین آثار هنری مصنوع اعتلا مییابد.
شگفتی در این است که این تلفیق کارآیی و هنر غالبا مبتنی بر آرایش پیش پا افتادهترین و بدشکلترین و نازیباترین چیزها با بدیعترین سلیقهها و عالیترین ذوقها و طرفهترین زیباییهاست.
باید گفت عشایر استاد خلق و تبدیل ابزار خانگی خود به آثار هنری هستند، آنها بر خلاف ما شهریها که برای برنج و گندم و حبوبات گونی یا ظرف فلزی به کار میبریم از خورجین و جوال بهره میبرند. شهریها برای جابجایی وسایل از کارتن و نایلونهای بزرگ که هیچ نقش یا اثر هنری در آنها بکار نرفته استفاده میکنند و عشایر از دستبافتههایی زیبا و منحصر بفرد به نام مفرش. آنها چیزی به نام طناب نداشتهاند و از نواری با عرض ۵ سانتی به نام نوار یا تسمه بهره میبرند که روی آن با زیباترین نقوش بافته شده است.
برگردیم به موضوع اصلیمان یعنی خورجین، جوال و چنته. در این گزارش به این ۳ دستبافته که از یک خانواده هستند، میپردازیم.
خورجین
در لغتنامه دهخدا ریشه کلمه خورجین، از «خرج» معنا شده که واژهای است عربی و به معنای کیسه. خورجین هم یعنی دو کیسه.
خورجین ابزاری بوده که معمولا در داد و ستد یا هنگام کوچ مورد استفاده قرار میگرفته، هدف اساسی از بافتن خورجین کارآیی و فایده عملی آن بوده نه آفرینش زیبایی و برانگیختن خیال، اما عشایر به این بعد هم اهمیت میدادند و عالیترین و زیباترین نمونه دستبافتههای عشایری را برای سفر و کوچ خود میبافتند.
خورجین به ۲ دسته تقسیم میشود، جفتی یا تک خورجین و ۲ خورجین. در بیان این دستبافته باید گفت خورجین، دستبافتهای چهارگوش که پشت آن با آستری از جنس گلیم است برای نگهداری اشیا در چادر یا سفر و یا برای بارکشی چهارپایان.
جوال
اندازه بزرگتر خورجین که معمولا هر کدامش ۷۰ سانتی متر مربع است برای بارکشی اسب و الاغ و سایز بزرگ آن هم برای بارکشی شتر بوده که به آن «جوال» میگویند.
جوال هم مانندخورجین همواره در یک جفت بافته میشد ولی دو لنگه آن الزاما متصل به یکدیگر نیست و غالبا از هم جدا هستند. لرها و بختیاری ها جوال را با آستر گلیمی یکپارچه میبافند
چنته
باید به تک خورجین اشاره کنیم که گاهی اندازه آنها به ۲۰ تا ۲۵ سانتی متر مربع می رسد که به آن « چنته » میگویند. دستبافته بزرگتر از چنته هم برای حمل و نگهداری قلیان مورد استفاده قرار میگرفته است.
در گذشته چنتهای بافته میشد که معمولا از جنس قالی بود که اطراف آن از چرم. این چنته، به چنته درویشی معروف است که دراویش پول یا وسایل کوچک خود را درون آن جا میدادند. این چنته به ۲ شکل دوشی و دستگیرهدار بافته میشد.
ویژگیهای طراحی و بافندگی خورجین ، جوال و چنته
قالی – خورجین در ابعاد کوچک و از جهت داشتن حاشیه و لچک و ترنج و استخوانبندی، طراحیاش با فرش فرق آنچنانی ندارد. به لحاظ قابلیت مصرف محدود و معین و محدودیت اندازه، طراحی و نقشهپردازی خورجین تابع شیوهها و قواعد دیگر سوای طراحی و نقشهپردازی قالی و گلیم است.
تفاوت طراحی بر اثر تفاوت جنس خورجین و اسلوب بافت آن بیشتر میشود و به همین سبب است که طرح و نقش خورجین سوزنی با طرح و نقش خورجین گره بافته یکسره متفاوت است و نگارههایی که خورجین سوزنی را منقش میسازد در خورجین گره بافته به ندرت یافت میشود.
از جهت طراحی، قالی – خورجین به ۲ گروه متمایز تقسیمبندی میشوند:
۱- قالی – خورجین ترنجدار
۲- قالی – خورجین بیترنج که جای آن از طرحهای سر به سر و نقوش مایههای مکرر یا افشان یا اشکال پراکنده یا منظم استفاده شده است.
گروه ترنجدار نیز به ۳ گروه زیر تقسیمبندی میشوند:
۱ – گروه ترنج – لوزی که بیشترین قالی – خورجینهای قشقایی در آن جای دارد.
۲- گروه ترنج چهارگوش، شش گوش و هشت گوش که نمونههای آن به فراوانی ترنج -لوزیها نیستند.
۳- گروه ترنج – گردان غیرهندسی که محیط ترنجهای کثیرالاضلاع با خطوط منحنی و گردان ترسیم شدهاند.
هر سه گروه بالا بر اساس آرایش ترنجها و نقشمایه میان ترنج قابل تفکیک به گروههای فرعی دیگر است.
بیشترین قالی – خورجینهای ترنجدار قشقایی نقشمایه گردونه خورشید هشت بازویی سفید رنگ را در میان دارند و در عدهای از نمونههای کهن و کمیاب ستارهای درشت و هشتپر در میانه ترنج جای گرفته است. کاربرد مداوم و وقفه ناپذیر نقشمایه گردونه خورشید در مرکز ترنجها که بیتردید زاده اندیشه مرکزیت خورشید در منظومه شمسی است سبب شده که این نقشمایه جاودانه گاه چنان مسخ شود که شناخته نشود.
در برخی دیگر بازوان هشت،ا آنچنان در هم پیچیده و فشرده ادغام شده که به نوعی گل تبدیل یافته و نقشمایه به دشواری قابل تشخیص است.
وجه تمایز دیگر از جهت شیوه آراستن اضلاع ترنجهاست که بعضی از چند خط موازی ساده تشکیل شده و بعضی کنگرهدار و پلکانی است. بیشترین ترنجهای لوزی با نقشمایهای مکرر آراسته شده که هم میتواند سر و گردن مرغ باشد و هم سر و گردن قوچ، همچنانکه در بعضی مناطق آن را « کله مرغی» و در بعضی دیکر « قوچک » میخوانند.
شیوه خاص آرایش این نگارهها متصل و پیاپی چنان است که در فاصله میان دو نگاره تیره رنگ، همان نگاره به رنگ روشن و در جهت معکوس پیدا میآید.
کهنترین نمونههای این سبک که شاید کهنترین نمونه نقشمایههای سه گوشه مرغی/ قوچک نیز باشد، بر جداره کاسههای سفالینی نقش بسته که از آثار هزار چهارم پیش از مسیح شهر باستانی پارسه یا پرسپولیس به ما رسیده است.
در بخش بعدی این سلسله گزارش به طلسمهای بکار رفته در نقوش خورجین، حاشیه پردازیهای خورجین، جوال و چنته و سایر مشخصات و ویژگیهای آن خواهیم پرداخت.