نقش نمادهای کهن در فرش دستبافت
یوسف صمدی بهرامی، مدرس دانشگاه و کارشناس فرش
در قسمت نخست درباره تاریخچه فرش عشایری که باید آن را مادر فرشهای جهان قلمداد کنیم، گفتیم. از نقش نمادهای کهن در فرش دستبافت خواهیم گفت اما چرا آشنایی با این سبک فرش مهم به نظر میرسد، پاسخش این است فرش عشایری چند هزار سال تاریخ، عقاید و باروها، آیین و سنتها و هنر غنی ایرانیان باستان را در دل خود دارد.
سئوالی که ذهن بسیار از پژوهشگران فرش را به خود مشغول میکند این است، نگارههایی که زنان عشایر در نقوش فرشهایشان به کار بردهاند چه کارکردههایی داشته است و هدف از استفاده آنها چه بود؟ این نگارهها ۲ کارکرد داشتهاند یا برای دور کردن نیروهای بد و اهریمنی بوده یا جذبکننده خیر و برکت و عشق در زندگی. این نگارهها هنوز هم در بسیاری از فرشهای امروزی یافت میشود ولی کسی دقیقا نمیداند معنای آنها چیست و تصور بر این است که فقط میتواند یک شکل باشد!
در گذشته یعنی چند هزار سال پیش مردم علاقه زیادی به رصد ستارگان داشتهاند و بسیاری از اسطورهها و نمادهایشان آسمانی است . آنها حتی موفق شده بودند مدارهای راه شیری را شناسایی کنند که نمونهاش همین تقویم جلالی است و جزو دقیقترین تقویمهای جهان است. همین واژه قمر در عقرب از آن زمان به جا مانده است. این علاقه باعث شد برخی از نقوش عشایری برگرفته از آسمان، ستارهها، ماه و خورشید باشد که هر کدام معنای خاصی در بین ایرانیان قدیم داشته باشد.
عشایر به اسطورههایی که در فرشهایشان میبافتند ایمان قوی داشتند و مطمئن بودند این اسطورهها آنها را کمک میکنند به عنوان مثال برای جنگ سینهبندی به اسب خود میبستند که روی آن نماد سگ بافته شده بود. سگ نماد دفاع و پاسبانی است و نماد یکی از اسطورههای ایران باستان.
عشایر ماه را آبدان جهان می دانستند چراکه اعتقاد داشتند شبهاست که آب رودخانه و دریاچهها بالا میآید و قوس ماه را به شاخ بز نسبت میدادند و از بز به عنوان نماد باران در فرشها استفاده میکردند.
فرش عشایری همانند یک سفرنامه تاریخی است و با خوانش نقوش آن میتوانیم تصور کنیم دغدغه آدمها مثلا در منطقه فارس چه بوده. اگر نماد چشمزخم بسیار استفاده شده باشد یعنی دغدغهشان وجود نیروهای اهریمنی بوده که زندگی آنها را دچار اختلال میکرده.
مهمترین نمادهایی که در نقوش فرشهای عشایری استفاده شده بهرهگیری بافندگان از اسطورههای کهن ایرانی و یاری جستن از نیروهای آنان است. بر اساس باور آنان اهورا و مزدا این جهان را همچون یک کاسه آب آفرید و روی آن را حباب کشید تا از بلا به دور باشد و سپس ۲ درخت زندگی یکی برای این دنیا و یکی برای دنیا دیگر در دل آن کاشت. آنها عقیده داشتند کل حیات دنیا از این ۲ درخت است. در ادامه این افسانه آمده که اهریمن از خارج از حباب زنجیر خود را باز میکند و با شکستن حباب وارد این دنیا میشود. از ارتعاش آن کوه البرز و از البرز کوههای دیگر بوجود میآیند. اهریمن «چلباسه» را که نوعی مارمولک است مامور میکند به زیرآب برود و ریشه درخت حیات را قطع کند. اهوار و مزدا هم ماهی را نگهبان درخت حیات میکند و به همین خاطر است که نماد ماهی در بیشتر فرشهای عشایری بافته شده نشان از نگهبان بودن ماهی از زندگی و حیات است.
البته عشایر مناطق دیگر از مار یا سگ هم به عنوان نگهبان استفاده میکنند که هر کدام معنای خاصی دارد. مثلا مار نگهبان ثروت و دارایی است، سگ نگهبان جان آدمهاست و ماهی نگهبان زندگی. عشایر از این اسطورهها و اجرام آسمانی موفق شدهاند نماد زمینی آن را کشف کنند و در زندگی خود آنها را پررنگ کردهاند.
یک سئوال به ذهن می رسد که چرا مردم آن زمان که معمولا عشایر بودهاند مدام در حال اسطورهسازی بودهاند؟ پاسخش این است که آنها بر خلاف انسان امروزی که مشغله فراوان دارد وقت بیشتری داشتهاند و در حال ارتباط بین عناصر بودهاند و به دنبال کشفیات جدید. به نظرم آنها درک بالایی از نسبت به محیط پیرامون خود داشتهاند و همین درک بالاست که شاهد نقشهای بیبدیلی از نقوش فرش عشایری هستیم که نمونهاش دستکم بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ سال قدمت دارد.
فرش در جامعه عشایری جایگاه مقدسی داشته است. هر فرش یک داستان با دهها و شاید صدها دعا و طلسم دارد. هر نماد در فرش عشایری نیاز به تفسیر دارد و اگر بشود این نقوش را رازگشایی کنیم پی به اسرار آن خواهیم برد و مطمئنا کسی که داستان را بشنود عاشق آن فرش میشود. ما هم باید کاری کنیم تا مردم عاشق هنری چند هزار ساله بشوند که با فراز و فرودهایی بسیار همچنان مانده و ریشهاش مستحکم است.
برخی میگویند فرشهای عشایری گهگداری از یک قالب و سبک پیروی نکرده و با بینظمی بافته شده است باید در پاسخ بگویم حتی اگر فرشی باشد که در نگاه اول بینظم بنظر برسد مطمئن باشید اوج نظم را دارد و بافنده آن را با نظمی خاص بافته است. فرشهایی داریم که یک طرف حاشیه دارد و طرف دیگرش ندارد ولی فرش وزن خود را بخوبی حفظ کرده است.
کسی که داستان فرش را به درستی بداند میتواند خیلیها را جذب فرش ایرانی مخصوصا عشایری کند. به عنوان مثال زن ژاپنی چند سال پیش یک قالیچه را از اصفهان به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان میخرد. فروشنده به دروغ برایش گفته بود در ایران دختربچهها را از ۵ سالگی پای دار مینشانند و میگویند تا زمانی که نتوانی این فرش را تمام کنی نمیتوانی ازدواج کنی! این زن تحت تاثیر شدید قرار میگیرد و قالیچه را میخرد و سالها آن را باز نمیکند چراکه به یاد داستان غمانگیز آن دختر میافتد. در واقع این فروشنده ضربه شدیدی به روح و روان خریدار زده و با دروغپردازی خواسته پول زیادی کسب کند. در حقیقت فرش معمولا بر اساس نیات و عقاید نیک بافته شدهاند و نباید به آن داستان دروغین نسبت بدهیم.
یادم میآید سال ۸۰ که تحریمهای آمریکا علیه ایران برداشته شد نمایشگاه فرشی برپا شد و من همراه ۲ فرش فروش دیگر غرفه ۵۰ متری راهاندازی کردیم. آنها فرش داشتند و من قالیچه. بهترین قالیچههایم را که بیشترشان سرمهای رنگ بودند به دیوار زدم. روز افتتاحیه یک آمریکایی با مترجمش به غرفه ما آمد و برخلاف نظرم با دیدن قالیچهها ابراز نارضایتی کرد و عنوان کرد که چقدر رنگ این قالیچهها بد است. شوکه شده بودم و از فرط ناراحتی داستان چند قالیچه را برایش تعریف کردم. گفتم آیا در طبیعت رنگ سرمهای دیده یا نه؟ جواب داد نه. گفتم این رنگ شب است و این داستان این قالیچهها در شب است. پس از توضیحاتم مرد امریکایی آنقدر متشاق شد که ۳ قالیچه خرید و زیربغلش زد و نگران بود که بگویم نمیفروشم.
نقوش در فرش عشایر کارکرد خاص دارد، گاهی بافنده برای اینکه بتواند قدرت بیشتری به اثر نقوش بدهد چند نماد را با هم ترکیب میکند به عنوان مثال گل نیلوفر که نماد آفتاب است، میبافته و دور آن لوزی میکشیده که نشانه برطرف کننده چشم زخم است و کنار آن هم نقش لاکپشت گره میزده به نشانه طول عمر دراز.
عشایر از این نماد در هر کاری استفاده میکردند. نوار بافتهای داریم که روی آن آدم، مار و سگ بافته شده است. زمان قدیم کسی که با اسب و قاطر و الاغ چیزی بار اسبش میکرد ان را با این تسمه میبست و روی آن با این نقوش بیمه میشد.
اگر داستان فرش برای مردم گفته شود آنها عاشق فرش دست بافت میشوند و خواهند دانست برای خانه، دفتر یا مغازه چه فرش با چه نقشهای بخرند.