نقش جن روی فرش
شاید نقش جن ، گره خورده روی فرش عشایری برای هر کسی عجیب و البته کمی خوفناک باشد ولی این نقش و فرش که بافندگانش هنوز شناخته نشدهاند شاهکاری مسحورکننده قالیبافی بشمار میآید.
به گفته سیروس پرهام این باغ وحش سحرآمیز از معضلات قالیبافی استان فارس بشمار میآید و از نوادری که نزد کهنسالان بازار فرش شیراز به عرب جنی شناخته شده بی آنکه کسی از چنین مردمانی و جای زندگی آنان خبر داشته باشد!
او در کتابش درباره مشخصات این فرش چنین مینویسد: این قبیله و طایفه در ایلات فارس نیست، هیچیک از فرشبافان و کلانتران سالخورده ایل عرب نیز چنین نامی نشیدهاند. تنها جمعیت عشایری فارس که میتواند ربط و نسبتی با این نام و نشان داشته باشد طایفه جن عراقی از ایل نفر است که چند خانوار بازمانده آن در دامنههای کوهستانهای شرقی توابع ارسنجان تابستان را کنار نهرها و زمستانها را در تل و تپههای ارتفاعات میگذرانند.
اما اشکال کار اینجاست که طایفه جن عراقی، صرفنظر از چگونگی وابستگی ایلی، فرشبافی ندارد و تا آنجا که ریش سفیدان جن عراقی در یاد دارند هرگز هم نداشتهاند. با این مقدمه در وجود طایفه عرب جنی مجال شک هست و چاره جز این نیست که عرب جنی را از مقوله همان اصطلاحات عرفی بازار شیراز بدانیم که به اقتضای نقشمایههای غریب و اسرارآمیز این گروه کمیاب دستبافته های عربی ابداع شده بی آنکه جای بافت آن را به پرسش گرفته باشند.
به هر تقدیر دو نمونهای که از دستبافتههای نادر این گروه به دست آمده، ویژگیهایی را آشکار می کند که نظیری بر آن شناخته نشده و در هیچ دستبافتی از فارس یا جای دیگر نیامده است.
اول از همه اینکه ذات و هستی نقشپردازی و نگاره سازی عرب جنی در جانورنگاری که بکلی خیالی و افسانهای هستند یا چنان شیوه گرفته که بازشناختن الگوی عینی و طبیعی آنها سخت است.
جز پازن های خمیده شاخ و گهگاه ریشدار هر دو نمونه و ماکیان صف کشیده و طاووسهایی که چتر چهارگوش دارند و آدمها و شیر و خورشیدها و طاووسهای عظیم جانوران تقریبا شناختنی نیستند.
در این هنگامه تصویری که در مرکز فرش با چیره دستی بافته شده و مردی را نشان می دهد که بر تخت نشسته است شباهت بسیار به شیطان و اجنه پردهای نقاشی معرکه گیران دارد.
همه چیز در این نقشه آکنده است از غرابت و اغراق افسانهای گویی دفینهای باستانی ناگهان از مقبرهای بیرون آمده و پنجرهای غیبی بر دیار قصهها و افسانهای جن و پری گشوده است.
ویژگی نمایان دیگر نبود گل و گیاه و نقشمایه های درختی است. حلقه بلند گلهای حاشیه باریک این فرش جز کالبد نیمه هندسی گسیختهای از آن نمانده در حاشیههای قائم بصورت اشکال مرموزی در آمده که به جانور شبیه تر از گل است و در جهت معکوس که بر آن بنگریم جانوری بنظر می آید که دم قائم دو شاخه داشته باشد.
حتی حاشیه اصلی قالیچه به نقش بسیار متداول بازوبندی به شیوه ای تجرید یافته که نگاره های بته جقه ای به اجسام قلاب مانند و گل های درشت بیضی به گل های هندسی هشت پر مبدل گشته که مانند آن را جای دیگر نتوان یافت.
و اما ساحت فرش در مقایسه با حالت تندیسوار نقشمایه های تلاطم و نوسانی دارد که بخشی برخاسته از نقشپردازی و رنگ آمیزی مواج و دوار ترنجهاست و بخشی زاییده جنب و جوشی که از در همریختگی و آرایش نامتقارن نقشمایههای رنگارنگ جانوری حاصل آمده که هر یک در جهت مخالف دیگری در حرکت است.
گویی جنگلی از دیار افسانههای اساطیری آتش گرفته و وحوش از همه سو گریزانند. شوریدگی پرغوغای حیات وحش در زمینه فرش در تضاد کامل و هماهنگی کامل است با نظم ماکیان هایی که گرداگرد نقشمایه میان ترنج دوازده پر در چرخش هستند. این هماهنگی نظم و آشفتگی و سکون و حرکت را به کمال می رساند و همه پهنه فرش را در سودایی از رنگ ها به تلاطم درمی آورد.
در این فرش شگرف است که نخست بار با نمونه کامل مرغان دو سر روبرو می شویم که در فرشبافی طایفه هایی از ایلات عرب جایگاه بلند دارد. نسب این مرغان دوسر را می توان به جانورانی رساند که دارای دو سر بوده و از زمانهای دور و طی قرون متمادی در قاموس رمزها و نمادهای تمدن های شرق میانه مفهوم بارز داشته و نشانه سیر اجرام سماوی در آسمان بودهاند.
یکی از کهنترین نمونههای آنها از دوران پیش از هخامنشیان به ما رسیده است اما مرغانی دیگر در این دستبافت هست که مانند آنها را پیش از این ندیدهایم و از پس هم نخواهیم دید؛ مرغانی که دم و تنه آنها دو سه گوش هم اندازه متقارن است و از آنها یک مربع عظیم بهم می رسد.
این نگاره به نهایت ساده شده هندسی را باید نمونه هر چه شیواتر نقش های جانوری تجریدیافته ای دانست که بافندگان فارس پدیدار کرده اند و مانند آنها را جای دیگر نتوان یافت. به هر حال فرش عجیبی است که هر آنچه بر آن بافته اند از دسترس ما بیرون است.
رنگهای این فرش ناب و به غایت درخشنده هستند و ویژگی رنگ سبز طاوسی که در یک ردیف از ماکیان های ترنج میانی بیش از همه جا جلوه گر است به این فراوانی در هیچ دستبافته دیگر بکار گرفته نشده است.