نقوش شاهی در قالیچههای تصویری
بخش سوم
در بخش سوم از نقوش شاهی خواهیم گفت. پیش از این درباره تاریخچه و سبک های روستایی و عشایری قالیچه های تصویری برایتان گفتیم.
بافندگان قالیچههای تصویری بیش از هر موضوع دیگری شکل شاهان را به روی قالیچهها خود آوردهاند. این قالیچهها نه تنها از لحاظ تعداد بالاترین رقم را شامل میشوند بلکه به خاطر ترکیب بندیهای مختلفی که دارند متنوعترین آنها نیز هستند.
در بین نقوش شاهی، شاه گاهی روی تخت شاهی و گاه روی اسب و گاه به صورت تک چهره یا ایستاده دیده میشود. در بین قالیچههای نقش شاهی گهگاهی قالیچههایی که از صورت شاهزادگان و سرداران بافته شده نیز به چشم میخورد که همان ویژگیهای قالیچههای شاهی را دارند.
قالیچههای نقوش شاهی طولانیترین فاصله زمانی را از لحاظ تاریخی در بر میگیرد. از قالیچههای هوشنگ شاهی گرفته که تاریخی افسانهای دارد و به هزاران سال پیش باز می گردد تا شاهان هخامنشی و ساسانی و پادشاهان چند صد سال گذشته ایران.
البته همه شاهان ایرانی مورد توجه قالیبافان نبودهاند، پادشاهانی که توجه قالیبافان را به خود جلب کردهاند شاهان مخشصی هستند و تعدادشان به ۱۰ – ۱۲ نفر بیشتر نمیرسد. پادشاهانی که از طرف قالیبافان انتخاب شدهاند عموما از پادشاهان تاریخساز و پر اهمیت عصر خویش هستند.
تاثیری که شاهنامه در حیات هزارساله خود بر روی هنرهای ایران گذاشته غیرقابل توصیف است این تاثیر نه تنها روی نقاشان و خطاطان بلکه هنرمندان همه رشتهها از جمله بافندگان قالیهای تصویری بسیار زیاد است و باید گفت مبدا و منشا بسیاری از موضوعهای قالیچههای تصویری به خصوص پادشاهان از روی داستانها و تصاویر شاهنامه است.
باید گفت استفاده از تصاویر پادشاهان به برخی از نقاط کشور محدود میشود به عنوان مثال بافت قالیچههای هوشنگشاهی در همدان و شهرهای اطراف آن طرفدار داشته و شاپور اول در ساروق و روستاهای اطراف آن و برخی دیگر از جمله پادشاهان قاجار در نقاط محتلف کشور مورد توجه قالیبافان قرار گرفتهاند که البته هر کدام به دلایلی بوده است.
گاهی پیدایش یک عکس، نقاشی یا پرده قلمکار در یک منطقه انگیز تصلی بافندگان را درپی داشته است، گاهی همجواری با مناطق باستانی یا فرهنگی این انگیزه را تشدید کرده است.
استاد پرویز تناولی در کتاب قالیچه های تصویری ایران، بر اساس زمان و تعداد تصاویر شاهان ایرانی روی قالیچهها، شاهانی که بیشترین تصاویر بافته شده از آنها را اینچنین دستهبندی میکند:
هوشنگ شاهی
در بین قالیچههای تصویری، قالیچههای هوشنگ شاهی مقام خاصی دارند. علیرغم موضوع که باعث محدودیتی در ترکیببندی این قالیچهها شده هر یک از قالیچههای هوشنگ شاهی یک اثر اصیل است.
به عبارت دیگر بافنده هر یکی از قالیچهها توانسته سلیقه شخصی خود را با استادی در بافتهاش نشان دهد و حتیالمقدور پدیده تازهتری به وجود آورد.
داستان هوشنگ شاه از نخستین داستانهای شاهنامه فردوسی است و از همین راه و رواج پیدا کردن در بین مردم به قالیهای تصویری هم راه یافته است. بنابر روایت شاهنامه، هوشنگشاه موسس نخستین پادشاهی در ایران است. در اوستا اسم او «هئوشنگه» و لقبش «پرادتا» به معنی پیشداد که یا قانونگذار است.
نقل شده هوشنگ کاشف آتش و بنیانگذارجشن سده است. از او به عنوان فرمانروای هفت اقلیم و شکستدهنده شر و پلیدی و دیو است و به زبان حیوانات هم آشنایی داشته است. هوشنگ شاه را سازنده تخت جشمید هم میدانند.
قالیچههای هوشنگشاهی را باید محصول مناطق غربی کشور به خصوص اطراف همدان دانست. قدیمیترین نمونه قالیچه هوشنگ شاهی تقریبا متعلق به ۲۱۰ سال پیش است که از اطراف همدان بدست آمده است.
تخت جمشید و خشایارشا
استفاده مداوم تصاویر تخت جمشید در فرآوردههای هنری و صنایع دستی در دو قرن گذشته ایران، این تصاویر را به صورت بخشی از نگارههای سنتی درآورده است. سهم قالیبافان از این تصاویر نیز قابل توجه است به خصوص در قالیهای صد سال گذشته بهرهبرداری از تصاویر و نگارههای تخت جمشید به حداکثر خود رسیده است.
از نقش دوربین عکاسی نباید گذشت چراکه بسیاری از بافندگان با الهام گرفتن از عکسهایی که از تخت جمشید گرفته شده این مکان را به دار قالی گره زدهاند.
موضوع قالیچههای تخت جمشیدی از روی نقش برجستهای که بر روی درگاه جنوبی قصر صد ستون یه همان کاخ پذیرایی خشایارشا است، برداشته شده. در این نقش خشایارشا روی صندلی زرین نشسته و خدمتگزاری پشت سراو دیده میشود. بالای سر شاه دو ردیف شیر و گاوهای کوهی و شکل فروهر دیده میشود.
زیر تحت ۱۴ نفر در سه ردیف دیده میشوند که هر کدام نماینده یکی از کشورهای تحت امر شاهنشاه هخامنشی هستند که به ترتیب از بالا به پایین عبارتند از: ایلامی، ارمنی، شامی، سیسیلی، مصری، یونانیهای کرانه دریا، قندهاری، ساگاراتی، سکایی، سندی، عرب، فینیقی و یک تیره دیگر از سکایی.
شاپور اول
قالیچههایی که بر روی آنها تصویر شاپور اول نقش بسته است در خود ساروق و روستاهای اطراف آن بافته شدهاند. ساروق را میتوان قطب تولید قالیچههای شاپوری دانست. باید به این نکته اشاره کرد که از ۵۰ سال گذشته دیگر هیچ قالی نقش شاهی از جمله قالیچه شاپوری در ساروق و روستاهایش، تفرش و فراهان بافته نشده است.
قالیچههای شاپوری را میتوان به ۲ دسته تقسیم کرد. دسته نخست که تعداشان هم بیشتر است تصویر شاه در داخل ترنج بیضی شکل بلند و باریک قرار گرفته است. در دسته بعدی شاپورها و کفشی ساده و معمولی به تن دارند.
سیسیل ادواردز که در سال ۱۹۱۲ میلادی از کارگاههای قالیبافی ساروق دیدن کرده با تایید کیفیت اعلای بافتههای این روستاها تنها نقص کارشان را در اشتباهاتی که به علت به کار نبردن نقشه در طرحها مرتکب میشدهاند داشته و یادآور شده که استفاده از نقشه تا آن زمان در این روستاها مرسوم نبوده است.
در شماره بعدی نقوش شاهی دیگر که تصاویرشان در قالیچه های تصویری نقش بسته شده، خواهیم پرداخت.