نقش دستمال نقشه ها در اعتلای فرش هریس
از دستمال نقشه ها چه می دانید؟ چلوار سفیدی کوچکی که نقشمایه های فرش روی آن نقش بسته بودند و قالیبافان از روی آن و با ابداع برخی نقشمایه ها قالی زیبایی خلق میکردند.
باید گفت چند دههای از ورود نقشه های شطرنجی در منطقه هریس میگذرد و استفاده از دستمال نقشه ها رو به فراموشی رفته است و دیگر خبری از آن نقشه های خاص و متمایز از هم منطقه هریس خبری نیست. دکتر عبدالله میرزایی، استادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز در این مورد تحقیق کرده است که از نظرتان میگذرانیم.
در قرون گذشته و زمانی که فرهنگ شفاهی سیطرۀ خود را بر فرهنگ و هنر جامعه قالیباف گسترانده بود و بافت فرش با هدف برآورده کردن نیازهای درون خانواده انجام میگرفت، انتقال نقشمایه ها از مادران به فرزندان به صورت سینه به سینه بود. با توسعه فرهنگ قالیبافی در میان جوامع و راه یافتن فرش به دربار حاکمان محلی و سلاطین کمکم تمایلات و خواستههای جوامع شهری و صاحبان مکنت و مقام به جامعه تولید کننده القا شد. برای انتقال و تفهیم تمایلات ذهنی سفارشدهندگان به جوامع بافنده، بستری لازم بود تا ایدههای مورد نظر بر روی آن پیاده شود و بافندگان با پیروی از این الگوها به بافت فرش اقدام کنند.
این کار به شیوههای مختلفی قابل اجرا بود ولی به نظر میرسد با توجه به محدودیتهای فراوان برای تهیه و استفاده از کاغذ مناسب و زوال زودگذر آن بهترین بستر برای پیاده کردن نقوش و طرحها در ابتدا ترسیم آنها برروی پارچه ها به وسیله ابزارهای مناسب طراحی بوده باشد.
با رواج کاغذهای شطرنجی در اوایل قرن بیستم استفاده از شیوه های سنتی انتقال نقوش یعنی انتقال سینه به سینه و استفاده از الگوهای طراحی پیشین، مانند اورنک، دستور و دستمال نقشه ها به طور کامل فراموش نشد و این شیوه کم و بیش در برخی از مناطق روستایی بافت ایران به حیات خود ادامه داده است.
اما دو سئوال در این مورد مطرح میشود که جایگاه و نقش الگوهای بافت پارچههای هریس در حفظ و پویایی گنجیه ارزشمند نقوش منطقه چیست و تأثیر رواج نقشه های شطرنجی و چاپی امروزی در کیفیت و تنوع طرح فرش های منطقه چگونه است؟
در این تحقیق سعی شده به این دو سئوال با مرور پیشینه دستمال نقشه ها در منطقه هریس پاسخ داده شود.
دستمال نقشه ها
دستمال نقشه ها که در زبان محلی به آنها «چشنی» نیز میگویند عبارت است از یک تکه پارچه چلوار ساده سفید رنگ در اندازۀ ۳۰×۲۰ سانتیمتر تا ۴۰×۳۰ سانتی متر که طرح و نقشه مورد نظر برای بافت قالی بر روی آن کشیده شده است.
این الگوهای طراحی بافت فرش حداقل در طول یک قرن گذشته در منطقه قالیبافی هریس به عنوان نقشه قالی به طور گسترده مورد استفاده قرار میگرفت. طرح این دستمال ها به صورت یک چهارم و به وسیله قلممو و مرکب یا با استفاده از قلم های جوهری (رواننویس) ترسیم و رنگ داخل گلها و زمینه لچک و ترنج به وسیله قلممو گذاشته شده و زمینه طرح به همراه بخشهایی از لچک و ترنج که باید همرنگ متن فرش باشد بدون رنگ باقی میماند.
طرحها بدون حاشیه بوده و حاشیه مورد نظر به صورت مجزا کشیده میشد یا به صورت ذهنی بافت و بدون نقشه بر روی قالیها پیاده میشد. نکته قابل تأمل در بافت طرح این دستمال ها این است که خطوط تشکیل دهنده این طرح ها همواره به صورت گردان و منحنی است ولی پس از بافت بر روی فرش، این خطوط به صورت نیمه هندسی و نیمه گردان نمود پیدا میکنند.
سیسیل ادواردز که در نیمه قرن بیستم با حضور در این منطقه فرش های آن را مورد مطالعه قرار داده است در این مورد می نویسد: «تمایل قالیبافان این ناحیه به تغییر خطوط منحنی به مسقیم یا تبدیل طرح گردان به شکسته را میتوان به وضوح مشاهده کرد. کافی است از بافندگان خواسته شود که طرح خود را نشان دهند. این طرح عبارتست از یک تکه چلوار به اندازۀ ۶ در ۹ اینچ که نقشه یک چهارم قالی بر روی آن کشیده شده است. این طرح گردان است در حالی که وقتی آن را بر روی قالی می آورند همیشه شکسته است.
اینان قادر بودند با نگاه گاه به گاه به طرح الگو، قالی را به هر قطعی ببافند. این خود مهارتی بود شگفت انگیز، مهارتی غریزی و حسی در طرح ریزی که جز در میان قالیبافان هریس و منطقه قالیبافی «اوشاک« در ترکیه در جای دیگری دیده نشده است.»
این تمایل شدید نسبت به تبدیل خطوط گردان به هندسی را در میان قالیبافان هریس که در حوزۀ روستایی تولید فرش قرار میگیرند، میتوان در ویژگیهای هنر روستایی جستجو کرد. بازنمایی مظاهر طبیعت به آن صورتی که جامعه شهری میپسندد در هنر روستایی تقریبا جایی ندارد زیرا بازنمایی مستقیم و عین به عین نقشمایه ها در نظر روستاییان هرگز برای خوشایندسازی محیط زندگی فایدهای نداشته است.
روستایی دوست دارد چیزی به زندگی خود جلوه کند، نه اینکه آینهای در برابر واقعیت زشت قرار دهد. بنابراین هنر روستایی ایران که فرش نمود کامل آن است، همواره تمایل شگفت انگیزی در برای انتزاع نقوش و حتی ساده کردن اسلوبهای بافت از خود نشان میدهد.
با پذیرفتن این ویژگی هنر روستایی و نیز با توجه به سابقه طولانی استفاده از طرح های گردان روی پارچهها برای بافت فرش هایی با نقوش شکسته، این نظریه که بافندگان هریس به علت ناتوانی در انتقال نقوش گردان طرحهای سفارشی تجار تبریز، آنها را به طرح هندسی تبدیل کردند رنگ میبازد؛ زیرا این کار یعنی هندسی کردن نقوش گردان از ویژگیهای هنر روستایی به شمار میرود نه بعنوان محدودیت دانش فنی بافندگان روستا.
فرهنگ استفادۀ وسیع و فراگیر از دستمال نقشه ها از آنجا ریشه میگیرد که سابقا رسم بر این بوده هر طایفه، محله و یا بافنده متمکن و حتی تاجر محلی برای تمایز تولیدات خود از انواع دیگر اقدام به سفارش طراحی نقشه جدید میکرد.
این نقشه ها با تنوع بسیار توسط اساتید طراح محلی طراحی و در اختیار بافندگان قرار میگرفت. از این روست که در میان طرح های متنوع فرش هریس که غالب آنها را الگوی لچک ترنج تشکیل میدهد، نامهای فرعی و محلی فراوانی از جمله، صمدخان، تاجری، اسماعیل بیک، علی اصلان، چلنگر، صبوری، صنعتگر، عظیمخانی و… به چشم میخورد که هر کدام معرف نام شخصی است.
طراحان این نقشه ها با استفاده از ذوق هنری و تأثیرپذیری از نقوش گیاهی طبیعت اطراف به ایجاد طرح های زیبا و بدیع همت گماردهاند. در پارهای از موارد نیز با توجه به تطبیق برخی نمونه ها و شواهد در دسترس، به نظر میرسد استادان طراح هریسی از طرح فرشهای شهری و یا بالعکس الگوبرداری و طرح جدیدی برای بافت قالی با خصوصیات فرش هریس ارائه میکردند. هر چند پس از بافت، بازشناسی این دو از همدیگر کار آسانی نبود.
تاثیر دستمال نقشه در نقوش انتزاعی
استفاده از دستمال نقشه ها برای بافت – که در اندازهای بسیار کوچکتر از نقشه های کاغذی است که ممکن است برای بافت همان قالی به کار رود – باعث میشود بخش زیادی از ریزنقشها و نگارههای فرعی مورد نیاز برای تکمیل بافت فرش به ناچار توسط طراح نادیده گرفته شود. بنابراین ذهن خالق بافنده فرش بر ساده کردن و انتزاع کردن نقوش گردان، همواره درگیر ابداع و بهکارگیری نقشمایه هایی است که بتواند فضاهای خالی بین نقش های اصلی فرش را بپوشاند. این ابداع، انتخاب و جایگزینی نقوش با بزرگتر شدن اندازه فرش بافته شده از روی یک نقشه ثابت، خیال پردازی و تصویرسازی بافندگان را بیشتر درگیر میکند. تکرار مداوم این کار در کنار بافت حاشیه های فرش که اغلب به صورت ذهنی صورت می گیرد، باعث میشود تا ذهن بافندگان همواره طراوت و پویایی خود را حفظ کند.
استفاده از نقشههای چاپی و شطرنجی که بافنده ها را مقید و ملزم به رعایت امانتداری و انتقال جزء به جزء نقوش به گستره فرش ها می نماید، دیگر مجالی برای ظهور و بروز خالقیتهای ذهنی و قوه خیال هنرمندان بافنده باقی نمیگذارد.
تنوع بخشیدن به گستره نقشه های فرش استقالل و آزادی عمل بافندگان طرح چشنی ها در اضافه کردن نقشمایه های مورد نظر و حذف احتمالی برخی از نگاره ها، چنان تنوعی به این نوع تولیدات بخشیده که فرشهای تولیدی حتی در یک طایفه و خانواده به ندرت، کاملا شبیه به هم است. بافت فرش با اندازه های مختلف از روی یک نقشه ثابت نیز عاملی مضاعف در تنوع بخشیدن به این تولیدات شده است. وجود نقشه های مخصوص در هر طایفه و محله که با صرف هزینه و وقت اندکی تهیه شده است.
کمرنگ شدن حضور دستمال نقشه ها در فرآیند تولید فرش منجر به جایگزینی آنها با نقشه های چاپی اجرا شده توسط طراحان تبریز شده است. از آنجا که سفارش های طراحی نقشه های جدید شطرنجی برای بافندگان خانگی مقرون به صرفه نیست، لذا نسخهبرداری از روی یک نمونه طرح در دسترس به وسیله چاپ مجدد به شدت رواج یافته و نتیجه این کار محدود شدن بیش از ۸۰ درصد طرح های فرش هریس به دو نقشه تاجری و صمدخان شده است.
جلوگیری از نسخه برداری طرح های هریس از سوی سایرین
طی سالهای متمادی، بافت فرش ها از روی دستمال نقشه ها باعث شده بود این نقش های زیبا و دکوراتیو در انحصار قالیبافان منطقه بماند و دیگر رقبای داخلی و خارجی توان تقلید و نمونهبافی این تولیدات را با کیفیت مطلوب نداشته باشند؛ زیرا جایگزینی ذهنی نقوش نیازمند مهارت و استعدادی بود که فقط بافندگان منطقه از آن برخوردار بودند چون این نقش ها هویت منطقهای داشته و در بستر فرهنگی حاکم بر محیط خود قوام و بقاء یافته بودند.
در سال های اخیر با رواج نقشه های کاغذی شطرنجی، دیگر بافت فرش های یک منطقه برای بافندگان سایر مناطق کار پرطاقت و سختی نیست، زیرا در دسترس بودن نقشه کامل فرشها باعث شده تا تولیدکنندگان داخلی و خارجی از جمله تجار تبریز که روزی داعیه رواج قالیبافی نوین را در هریس داشتند، به تقلید از طرح های فرش هریس پرداخته و این طرح ها را با ظرافت بسیار و در مقیاس وسیع تولید و روانه بازار کنند.
حفظ و ترویج فرهنگ واژگانی نقوش
استفاده از نقشههای پارچهای با تعداد محدودی نقشمایه برای بافت فرشهایی با ابعاد بزرگ، نیازمند به خاطر سپردن تعداد زیادی نقشمایه مستقل است تا به فراخور نیاز و با تصمیم بافنده بر گستره فرش نقش ببندد. از آنجا که انتقال این نقشمایه ها به نسلهای بعدی نیز باید به صورت شفاهی و سینه به سینه انجام پذیرد، لذا لازمه این کار نامگذاری هریک از نقوش و نگاره ها است.
این نام ها در برخی موارد حاوی مفهوم و بار معنایی غنی متأثر از فرهنگ و اساطیر و حتی آرزوهای بافندگان منطقه است. با پیگیری این نامها و اصطلاحها در مسیر تاریخ میتوان به ریشههای قومی، فرهنگی و اساطیری هر یک از نقشمایهها پی برد.
نامها و اصطلاحهایی همچون طیلسیم )(طلسم)، سو (آب)، گول (استخر آب – ترنج)، بالوق و شاماما (ماهی و شکوفه)، هریک مفهوم و خاطرهای را در ذهن متبادر میسازند که ریشههای آن را باید در اساطیر این سرزمین جستجو کرد.
رواج طرحهای آماده شطرنجی به ویژه با طرحهای تکراری و محدود به چند نقشمایه بی روح باعث شده بافندگان ناخواسته از یادگیری فرهنگ، مفاهیم و حتی نام بومی نقشمایه ها غافل مانده و تحت سیطره فرهنگ شهری، مفاهیم و بار معنایی این نقشمایه ها در گذر تاریخ به فراموشی سپرده شود.
نتیجه گیری
با توجه به مباحث مطرح شده در این پژوهش و برای پاسخ دادن به سوالات ابتدای تحقیق میتوان چنین برداشت کرد که دستمال نقشه ها که امروزه نیز نمونه های فراوان آن در میان خانواده های هریس یافت می شود همواره نقش محوری در حفظ، پویایی، تنوع و رونق بخشی به طرح و نقش قالی های هریس داشته اند. ذوق و خالقیت سرشار بافندگان، انتزاعی کردن نقوش و اضافه کردن نقشمایه های ذهنی به طرح های فرش باعث به وجود آوردن ترکیب های بدیعی از طرح و نقش در قالیهای هریس شده که شهرت آنها به ویژه در ۱۰۰ سال اخیر در میان علاقمندان به هنر فرش در سراسر جهان فراگیر شده است.
ورود نقشه های کاغذی شطرنجی چه از نوع سنتی و چه رایانه ای و چاپی به منطقه، علیرغم راحتی بافت اینگونه طرح ها برای نسل جوان، آسیب های جبران ناپذیری به تنوع و خالقیت نقوش فرش منطقه وارد ساخته است. رواج این نوع طرح ها از رونق نقشه های پارچهای کاسته و باعث کمرنگ شدن مفاهیم و ارزشهای والای فرهنگی و بومی نهفته در دل نقشمایه ها و محدود شدن تنوع نقوش طرح ها شده است.
برگفته از دوفصلنامه گلجام