مردی که عاشق قالی بلوچ است
گفت و گو با استادکار قالی بلوچی
با قالی بلوچ به خوبی آشناست. دستکم ۶۰ سال شب و روزش را با قالی و قالیبافی گذرانده. مغازه نه چندان بزرگی در تربیت حیدریه دارد و تا چشم کار میکند توی مغازهاش قالیچههای بلوچی است که روی هم سوار شدهاند.
اسم استاد تربتی، سید غلامرضا حسینی است که روی قالیچههای رنگی مغازهاش نشسته و تسبیح میچرخاند. ۸۷ سال دارد ولی قبراق و سرزنده. دلخوشیاش در این روزهای کساد آمدن به مغازه و همکلام شدن با دوستانش است. او را باید یکی از گنجینههای هنر قالیبافی بلوچ دانست چراکه تاکنون به گفته خودش در طول ۵۰ سال گذشته نزدیک به ۴۰۰ کارگاه بزرگ و کوچک قالیبافی در استان خراسان راهاندازی کرده است.
او هم مثل بقیه از وضعیت بازار گلایمند است. از بیتوجهی که به اهالی و بزرگان فرش میشود ناراحت است، از کم رنگ شدن فرش در خانههای ایرانیان دلگیر است. میگوید در کجای دنیا میشود این همه نقشه و رنگ و دستبافته پیدا کرد. حق با اوست در همین مغازه آنقدر قالیچه با نقشهها و رنگهای متفاوت وجود دارد که آدم میماند کدام از آن یکی زیباتر است!
استاد حسینی درباره گذشتهاش میگوید آن زمان که جوان بوده و برای احیای رنگ طبیعی بخصوص روناس دست به کار شده بود.
«رنگ قرمزی که بیشتر این قالیچهها دارند و خیلی هم درخشنده است از روناس بدست آمده. خیلی سال پیش و با آمدن رنگهای شیمیایی، استفاده از روناس کم و کمتر شد و زمانی بطور کلی منسوخ شد. سال ۶۰ تصمیم گرفتم هر طور شده این رنگ را زنده کنم چون قالیهای بلوچی زیباییشان به همین رنگ قرمز درخشنده است. به همین خاطر دست به کار شدم و توانستم با زحمت زیاد استفاده از روناس را در بین رنگرزهای خراسان و بافندهها باب کنم.»
او درباره نقوش قدیمی طوایف مختلف بلوچ خراسان هم برایم میگوید: «نقشههای ایلخانی، سالارخانی، کلاهدرازی، جان بیگی، تیموری، علی اکبرخانی جزو معروفترین نقشههای بلوچ خراسان هستند که زمانی بافت آنها مرسوم بود ولی چند سالی است مثل گذشته بافته نمیشوند. وقتی مواد اولیه مثل نخ و رنگ گران شود از طرفی دستمزد بافنده برایش صرف نکند خب نه کسی سفارش میدهد و نه کسی میبافد.»
دستبافتهای زیبا در کنج مغازه استاد نظرم را به خود جلب میکند. دستبافتهای که حاشیه آن فرش است و متن آن گلیم. استاد درباره این دستبافته که گویا سفره بلوچی است اینگونه توضیح میدهد: «بلوچها در قدیم برای نگهداری از نان دستبافتهای میبافتند که روزنههایی داشت برای نفوذ هوا تا نان داخل سفره کپک نزند ولی چند سالی است این سفره را بدون روزنه میبافند و کارکرد گذشتهاش را از دست داده. در خراسان منطقه به نام ارگ هست که هنوز هم این سفرهها را البته به سبک و سیاق امروزی میبافند.»
به گفته استاد، تا چند دهه پیش بلوچهای خراسان در مناطقی همچون تربت جام، تربت حیدریه، خواف و نوار مرزی کوچ میکردند و از کنار همین کوچ پشم قابل توجهی از شتر و گوسفند و بز وارد بازار پشم میشد که با توجه به یکجانشینی تعداد زیادی از این عشایر دیگر خبری از پشم مرغوب عشایر مثل گذشته نیست.
وی در ادامه عنوان میکند: «بلوچهای خراسان معمولا قالیها را بطور ذهنی میبافتند و نقشه و کاغذی نداشتند که از روی آن نقشه را پیاده کنند به همین خاطر نقشههایشان همیشه مشتری داشت چراکه نقشمایهها از ذهن یک زن بافنده بیرون آمده بود اما دیگر از آن نقشها خبری نیست.»
سر ظهر است و صدای اذان میآید. آقای حسینی آماده میشود برود خانه برای نماز. او در پایان از وضعیت قالیبافی و بیتوجهی به مشکلات قالیبافان گلایه میکند. «ما باید این هنر را حفظ کنیم نه اینکه به امان خدا رهایش کنیم. بسیاری از نقشههای بلوچی و خراسانی در طول این چند دهه از بین رفتهاند. باید این نقشهها جمعآوری و ثبت میشد. از طرفی گران مواد اولیه و هر چیزی که ارتباط دارد به فرش باعث کم رونقی این هنر شده و میدانم مسئولان هم به این موضوع رسیدگی نمیکنند پس خود مردم باید این هنر چندهزارساله را با مهربانی نگهداری کنند.