قالیچه های مذهبی
بخش ششم
در این بخش از قالیچه های مذهبی برایتان خواهیم گفت. در بین قالیچههای تصویری، تعداد کمی قالیچه با موضوع مذهبی وجود دارد اما این تعداد در مقایسه با دیگر قالیچهها بسیار اندک است.
علت دوری جستن فرشبافان از بافتن صورت پیامبران و ائمه روی فرش، نگرانی آنها از به زیر پا افتادن این قالیچهها بوده است. به همین خاطر برای به گردن نگرفتن چنین گناهی حتی المقدور از بافتن صورت پیامبران و ائمه دوری جستهاند.
در چند دهه اخیر بافتن صورت پیامبر و حضرت علی روی فرش رایج شده ست. این قالیچههای کوچک پس از بافته شدن در قابی شیشهای قرار داده و روی دیوار نصب میشد. این قالیچهها اکثرا از روی نقاشیهای سیاه و سفید و فاقد رنگ بافته شدهاند و کم و بیش شبیه به یکدیگرند و خلاقیت چندانی در آنها نیست.
یکی از قالیچههای مذهبی که بافت بلوچان است مربوط به شمایل حضرت مریم و فرزندش عیسی مسیح است. باید گفت چهره حضرت مریم به خاطر زیبایی و معصومیت در گذشته نظر بسیاری از قالیبافان را به خود جلب کرده بود.
قربانی کردن اسماعیل از سوی حضرت ابراهیم هم نمونهای از نقشی است که تعدادی شبیه به هم بافته شدهاند.
دراویش و صوفیگری
بخش قابل توجهی از قالیچه های مذهبی مربوط به دراویش است. بافتن صورت دراویش را بر روی قالی و قالیچه ها باید از پدیدههای دو دهه گذشته و قسمتی از جنبش تصویرگرایی بر روی قالی دانست.
این قالیچهها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول قالیچههایی که به تصویر دراویش مزین شدهاند و دسته دوم قالیچههایی که موضوع آنها را وسایل آیینی دراویش تشکیل میدهند.
در میان قالیچههای اول تصویر نورعلی شاه بیش از هر درویش دیگری مورد توجه قالیبافان بوده. نورعلی شاه از فرقه دروایش نعمت الهی است و از آخرین دراویشی است که سبک صوفیان گذشته زندگی پرشور و هیجانی داشته و به عالم تصوف رونقی خاصی بخشیده است. نام اصلی او محمدعلی بوده که به نورعلی شاه لقب طریقتی اوست.
باید گفت نورعلی شاه به خاطر دعویهایش که غالبا در حال غلبه وجد بود بروز میکرد مورد خشم ظاهربینان واقع شد چنان که گروهی او را نزد سلاطین به داعیه سلطنت متهم کردند و نزد علمای دین به عدم حفظ شریعت. بدین سبب به هر شهر و اقلیمی که قدم مینهاد هنگامهای میشد چنان که از شدت ازدحام راه بر او بسته میگشت. مخالف و موافق محو و مسحور او بودند. نورعلی شاه سرانجام پس از تحمل مشقات زیاد و سیر و سیاحت به سال ۱۳۱۲ هجری قمری در موصل عراق وفات یافت.
در برخی از قالیچه های مذهبی تصویر دراویش بهرهبرداری شده بدون آنکه هویت درویش مشخص شده باشد. موضوع این دسته قالیچه ها احتمالا از روی داستانهای بیشماری که درباره دراویش وجود دارد گرفته شده است.
اما دسته دوم قالیچه های نقش درویشی، قالیچههایی هستند که به پوست پلنگی معروف هستند. موضوع و ترکیببندی این قالیچهها کم و بیش شبیه به هم است. در همه آنها وسایل روزمره و آیین دراویش در قالی بسیار خوش منظر و گیرا دیده میشود.
این وسایل عبارتند از تاج یا طاقیه، تبرزین، کشکول، پوست پلنگ، چنته . منتشا(چوب دستی). طاقه ۱۲ ترک که نشانهای است از دروایش دوازده امامی، روی کلاه معمولا ابیاتی خوش در وصف طریقت درویشی نوشته شده است.
به عقیده لاله بختیار، کشکول نماد طبیعت پذیرا و مفعول انسان و تبرزین عامل طبیعت فعال انسان است و مقصود از پوست دو چیز است، یکی جایی است که شخص مینشیند و به بحر تفکر فرو میرود و دوم همان جایی است که به مقدار تملک خویش پی می برد. مالک بودن جایی به اندازه یک پوست و دارایی خویش را در یک چنته جادادن مرحلهای است از فقر و قناعت.
کشکول دراویش معمولا از جنس پوست میوه هندی است یا فولادی و برنجی. منظور از کشکول ظرف طعامی و آب دروایش است و هر گونه خوراکی با نوشیدنی که مورد احتیاج اوست در آن ریخته میشود.
اما چنته، کیسهای است که بر دوش می آویزند و بقیه مایحتاج خود را در آن میگذارند. در چنته دراویش معمولا چیزی پیدا نمیشود گریز آنها از مال دنیا علت اصلی این فقر و قناعت است.