تفاوت نقش پردازی گلیم فارس و کردستان
شیوه طراحی و نقش پردازی گلیم فارس و کردستان در طرح های و نقشمایه های هندسی متفاوت است، به همین سبب است که در گلیم های قشقایی اثری از نگاره ها و طرح های گیاهی یا افشان نیست.
پراکندهبافی و در هم ریختن نقشمایهها و آرایش نامتقارن در گلیم های قشقایی رسم نیست و طراحی گلیم قشقایی و لری نظم و قاعدهای سوای نظم و قاعده قالیبافی دارد.
طراحی حاشیه و لچک و ترنج، صرفنظر از سبک و ماهیت نگارههای مورد کاربرد، کم و بیش مشابه طراحی قالی است اما نقشمایه های گلیم هم با نگاره های قالی فرق دارد و هم با شیوه آرایش و طرز قرار گرفتن آنها.
در سنت گلیمبافی کردستان در همان حال که گلیم کردی نقش های خاصی دارد و قالی و قالیچه کردی نقشهای خاص دیگر، اندک نیست مواردی که بافنده کرد طرح و نقشهای ویژه قالیبافی مانند نقش بتهای و ماهی درهم را در بافت گلیم بکار میگیرد.
برخاسته از همین نزدیکی شیوه نقش پردازی گلیم و قالی کردی و دوری و تفاوت سبک طراحی گلیم و قالی قشقایی، سنت عدم کاربرد نقش و نگارهای چندلایه و تو به تو و نبود ریز نقشی در گلیم قشقایی است و فراوانی و رواج آن در گلیم کردی.
مقایسه سبک کاربرد نقشمایههای یکسان در گلیم های کردی و قشقایی این نکته را آشکار میکند. گلیمباف کرد نقش محرمات باریک را درست به همان شیوه و با همان ریزهکاریها بکار می گیرد که قالیباف کرد بکار میگیرد. حال آنکه گلمیباف قشقایی حتی در ظرفترین و ریزبافت ترین دستبافت گلیمی خود چنین نمیکند و راه راه های محرمات باریک را بصورت خطهای ساده رنگین و خالص، بی هیچگونه پیرایهای در کنار هم می گذارد.
به همین سبب است که بسیاری از نقش های گلیمی قشقایی چیزی جز رنگ مجرد یکپارچه نیست و دشوار می توان یافت گلیمی که را که نگاره هایش به شیوه قالی گره بافته شده باشد.
تهی بودن طرح و نقش گلیم قشقایی و دیگر ایل ها و جاهای فارس از نقش و نگاره های بغرنج . نبود پیچیدگی و ریزه کاری های رسامی و رنگرزی، گلیم این سامان را سادگی و بی ادعا کرده است.
نقشهای گلیم قشقایی مانند قالی قشقایی و دیگر عشایر و مناطق بافندگی فارس هر قدر هم بطور کامل و جامع مانع تفکیک و گروه بندی شود باز هم این گروه بندی از حد چهارچوب ها و قالب های عمومی و کلی فراتر نخواهد رفت. این ویژگی ها که هویت مستقل و انفرادی و به مفهوم راستین کلمه خصوصی و شخصی یک یک دستبافته های ایلیاتی و دهاتی برخاسته از آنها به هیچ رو و به هیچ تمهید با گروه بندی سازگار نیست زیرا در آفرینش اینگونه دستبافتههای ذهنیبافت و خیالپردازی بی پروایی همانقدر سهم دارد که سنت های طراحی و نقشمایه های سنتی.
تفکیک طرح ونقش فرش به شیوه مرسوم و متعارف مانند لچک و ترنج و سرتاسری پایه علمی ندارد چون لچک و ترنج در واقع طرح و نقشی نیست که همراه با ویژگی های نقشپردازی مشخص باشد.
لچک و ترنج چیزی جز توصیف استخوانبندی و چارچوب طراحی فرش نیست چون بیشتر فرشهای مشرق زمین هم لچک دارد و هم ترنج، همچنانکه هر فرش شرقی را حاشیهای است.
همچنین اصلاحاتی چون سرتاسری که بیان کننده شکل و حالتی کلی و بنابراین غیر دقیق است و نمی تواند مبنای تعریف جامع باشد.