قالیچههای تصویری در گذر زمان
بخش نخست
از قالیچههای تصویری در ایران چه میدانید؟ قالیچههایی که در دوران قاجار و پیدایش دوربین عکاسی تحول جدیدی به وجود آورد.
ما در سلسله گزارشاتی درباره قالیچههای تصویری به پیدایش، عوامل استقبال، انواع نقوش تصویری و افول آن میپردازیم.
تاریخچه استفاده تصویر قالی
نفوذ تصویر بر روی فرش کندتر از سایر هنرها بوده زیرا قالی اساسا کالایی است که برای استفاده روزمره در خانه و هم برای عبادت بر روی آن در مساجد مورد استفاده قرار میگرفته با این حال نخستین نشانههای موضوعات تصویری در قرون ۱۰ و ۱۱ هجری قمری بر روی برخی از قالیها بوجود آمد.
ابعاد این تصاویر بسیار کوچک بود و کاربردی در حد گل و بته و دیگر نقوش را داشتند و موضوع آنها معمولا تصاویر پرندگان و جانوران و صحنههایی از شکار و بزم ش شاهان و شاهزادگان است. همین موضوعات را با وضوح و گسترش بیشتری میتوان روی بسیاری از منسوجات آن زمان هم دید.
پیشرفت کارهای هنری در اواخر دوره صفویان با حمله افغانها به ایران و سپس ظهور نادرشاه افشار و لشکرکشیهای و جنگهای پی در پی او در داخل و خارج دچار وقفههایی شد. در این دوره همه تولیدات هنری کشور به حداقل خود رسید اما دیری نپایید که بار وی کار آمدن سلسه زندیه، صلح و آرامش دوباره به ایران بازگشت و این بار شیراز مرکز هنر و هنرمندان ایران شد و هنر تصویرگری به اوخ خود رسید.
موضوعات تصویری در همه جا و در همه رشتهها از جمله روی سنگ، کاشی و گچ نقش بست و نقاشان زیادی به تهیه تابلوهایی از شاهزادگان و رقاصان و نوازندگان پرداختند و تصویرگری از انحصار کاخها بیرون آمد و به داخل خانههای اشراف راه یافت. اما عمر سلسله زندیان چندان نپایید و دیری نگذشت که قاجارها روی کار آمدند و تهران پایتخت شد.
در زمان سلطنت فتحعلی شاه دامنه فعالیتهای هنری بیش از پیش گسترش یافت و نگارخانههای سلطنتی به وجود آمد. در این نگارخانهها نقاشان زیادی به تهیه تابلوهایی پرداختند و تهیه نقاشی از شاه و شاهزادگان مورد علاقه وافر آنها قرار گرفت. با وجود همان اندک شباهتی که در برخی از مشخصات بارز مثل ریش و لباس به چشم میخورد اما این تصویرگری همچنان مورد توجه بود.
با گسترش ارتباط ایرانیان با کشورهای غربی، این ارتباطات تحولات بسیاری در همه زمینهها از جمله قالیبافی به وجود آورد.
قالی ایران که تا آن زمان در اروپا متاعی کمیاب به شمار میرفت و تعداد محدودی از آن در اختیار سلاطین، کلیساها یا اشراف تراز اول قرار داشت با توسعه روابط تجاری چون ارمغانی تازه به همه جا راه پیدا کرد و شیفتگان زیادی پیدا کرد.
این را باید گفت اگرچه فرش سنتی ایران برای اروپاییان بسیار مورد توجه بود ولی تصویرگری روی فرش به هیچ وجه باب میل آنها نبود و این نوع قالیچهها در همان بازار داخلی داد و ستد میشد.
مشکلات بافت تصویر روی قالی
قرن ۱۳ هجری در ایران را میتوان اشاعه هنر تصویرسازی در ایران دانست و تصویرگری توجه هنرمندان زیادی را به خود جلب کرد. عکس و عکاسی موجب شد که موضوعهای تازهای وادر هنرهای تصویری آن زمان شود و به خصوص در قالیچههایی که به «نقششاهی» معروف شد.
نصب قالیچههای تصویری بر روی یوار، دگرگونیهایی را در کاربرد فرش بوجود آورد. کاربرد تازه، قالیچه را از روی زمین و زیرپا به روی دیوار منتقل کرد و آن را بصورت تابلوی نقاشی درآورد. اگر چه تا قبل از این زمان هم گهگاهی قالیچههای معمولی را به در و دیوار میآویختند اما این کار جنبه موقتی داشت مثل جشنهای عروسی و مذهبی.
معمولا در مراسمات عروسی یا مذهبی قالیچههای نفیس را در بهترین نقطه از دیوار نصب میکردند تا جنبه تزیینی داشته باشد. این قالیچههای ظریفبافت و گرانبها معمولا در اختیار اشراف و خوانین دهات و ایلات بود.
بافتن قالیچههای تصویری مستلزم داشتن تبحر لازم در به کار بردن تناسبات و رنگهای مشخص بود. تهیه نقشه برای بافندگان شهری عامل دیگری در بالا بردن قیمت میشد زیرا نقشه این قالیچهها میبایست توسط نقاشان ورزیده انجام گیرد و نقشه باید بصورت تمام نقشه باشد. یعنی نقشهای تقریبا به بزرگی خود قالیچه.
اجرای چنین نقشههایی مسلما بسیار وقتگیر بود زیرا در قالیهای سنتی به علت تقارن و تکرار نقشها و نگارهها تنها بخشی از طرح قالی و در برخی مواد تنها نگاره برای بافتن یک قالی کافیست. همچنین تهیه رنگهای خاص برای قسمتهای مختلف مثلا صورتی و دستها یا سرمهای و مشکی برای مو و چشم و ابرو و غیره.
یکی دیگر از مشکلات کار قالیچههای تصویری بود حال آنکه در قالیهای سنتی، قالیباف این مشکلات را ندارد و به اصطلاح خود را اسیر رنگ نمیکند و رنگهایی را که دارد بنا به به سلیقه شخصیاش به کار میبرد.
از سوی دیگر بافندگان عشایری و روستایی خود را درگیر چنین پیچیدگیهایی نمیکردند و تصاویر را با آزادی عمل بیشتری و بدون نقشه شطرنجی و با رنگهای قراردادی میبافتند به عنوان مثال اگر رنگ صورتی برای صورت و دست نداشتند از سفید یا قرمز استفاده میکردند و چه بسا دیده شده که حیواناتی مثل شیر را به رنگ سیاه یا آبی هم بافتهاند!
باید گفت قالیچههای تصویری میان عشایر و روستاییان معمولا از سوی بافندههایی بافته میشد که تبحر زیادی داشتهاند زیرا با توجه به نبود نقشه تصاویر را بصورت ذهنی و با استفاده از تناسبات و رنگهای مورد نظر روی دار گره میزدند.
در حالی که برخی از اروپاییان از قالیچههای تصویری ایران استقبال نکردهاند و آنها را کجسلیقگی بافندگان یا سفارشدهندگان عنوان کردهاند اما تعدادی از افراد سرشناس غربی این نقوش را هنری اعلا پنداشتهاند.
کنت دو رششوار از سیاحان بنام اروپایی در کتاب خاطرات سفر خود به ایران مینویسد:«نقاشیهایی که ایرانیان تولید میکنند، موی را بر تن آدمی راست میکند.»
فرستاده ناپلئون بناپارت، ژوبر که در سال ۱۸۰۶ از کارگاه نقاشان دربار دیدن کرده میگوید:« بع تظرن رسید که کار خود را با اشتیاقی بیش از موفقیتشان دنبال میکنند.»
منبع: کتاب قالیچه های تصویری ایران اثر استاد پرویز تناولی