نمادهای اسطورهای در فرش عشایری
یوسف صمدی بهرامی، استاد دانشگاه و کارشناس فرش
از نمادهای اسطورهای در فرش عشایری چه میدانید؟ فرشهایی با نمادهای اسطورهای که تاریخ چندهزار ساله را برایتان بازگو میکنند. فرش عشایری میراث چندهزار ساله هنر و تمدن ایرانیهاست هر کدام داستان خاصی و مهیجی را ورایت میکند.
برای آشنایی با فرش یا همان دستبافته باید ابتدا بدانیم چند سبک داریم. فرش به سبک عشایری، شهری و روستایی تقسیمبندی میشود که در واقع فرشهای شهری و روستایی از فرش عشایری بوجود آمدهاند. به گفته بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان فرش عشایری مادر همه فرشهای جهان است.
فرش «پازیریک» که در حفاریهای «سرگی رودنکو» روسی بین سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۲۸ شمسی در ابتدای رشته کوههای «آلتای» در نزدیکی روسیه کشف شده نمونهای از فرش عشایری است که توسط ایرانیان بافته شده است و هماکنون نیز در موزه آرمیتاژ روسیه نگهداری میشود.
فرش پازیریک را میتوان به عنوان یک فرش تکاملیافته معرفی کرد چراکه فرشهایی که اکنون بافته میشود با طرح آن مطابقت دارد. البته باید گفت تکامل یافتن این هنر هزاران سال طول کشیده است و به چنین تکاملی یعنی فرش ۲۵۰۰ ساله رسیده است. نظریات مختلفی وجود دارد که نخستین بار عشایر با الگوبرداری از لانهسازی پرنده «چرخریسک» موفق شده با حصیر و کرباس، گلیم ببافد و در طول زمان با استفاده از پشم فرش را خلق و به مرور آن را کامل کند.
باید به این نکته اشاره کنم که فرش یک محصول پروتیینی است و در گذر زمان از بین میرود و در حال حاضر ۲ فرش از زمان صفویان به نام «شیخ صفی» که قدمت دستکم ۵۰۰ ساله دارند در شرایط خاصی در موزههای انگلیس و آمریکا نگهداری میشوند و جزو فرشهای تاریخی بشمار میآیند.
بررسیهای نشان میدهند همه فرشهای عشایری هنر دست زنان است و مردان فقط در تدارک مواد اولیه نقش داشتهاند. زنان از باورها و عقیدههایشان در خلق نقوش دستبافتهها سود میبردند و اگر بخواهیم این نوع فرش را تجزیه و تحلیل کنیم باید گفت فرش عشایری اطلاعات چند هزار سال پیش را که عشایر چگونه میزیستهاند، به چه چیزهایی اعتقاد داشتهاند، چه رسوم و آیینی داشتهاند و … بازگو میکند. اگر کسی باشد که بتواند از تکنیک «خوانش» نقوش را تفسیر کند قادر خواهد بود اطلاعات با ارزشی بدست بیاورد.
عشایر تا ۱۰۰ سال پیش همچون چندهزار سال پیش زندگی میکرده ولی با پیشرفت و ترقی علم و ورود تکنولوژی، آنها هم سعی کردند زندگی را خود به روز کنند و به همین دلیل است که ارتباطشان به مرور با گذشته قطع شده است. به عنوان مثال نماد لاکپشت در فرهنگ عشایر طول عمر بالا و زادآوری است که مادر پیش از ازدواج دخترش طرح آن را نواری با عرض حدود ۵۰ سانت و طول ۲ متر میبافته و دو سر آن را به هم میدوخته و پر از کاه میکرده و پشت اسب عروس یعنی دخترش سوار میکرده به عنوان طلب خیر و سلامت و زادآوری. اما اکنون خیلیها نمیدانند هدف از بافتن لاکپشت یا بز و سگ و نیلوفر و مثلث و مربع و … در دستبافتهها چیست.
زندگی عشایری دقیقا مثل اکوموزه میماند یعنی با ترجمه و تفسیر آثارشان میتوانیم سفری به زمان کنیم و با زندگی و فرهنگ و اتفاقات و دغدغههایشان آشنا شویم. مثلا با خوانش فرشی که مادر برای دخترش یا زنی برای معشوقش بافته میتوان وابستگی و دلبستگی و عشق آن را درک کرد.
نقوشی که عشایر در فرشهای ذهنیبافت از آن بهره بردهاند نمیتواند تصادفی باشد و هر نمادی که در فرش بکار رفته است نماینگر یک نیرو، دعا و حتی طلسم است و بر اساس عقیده و باور و ایمان کسی که پای دار نشسته بافته شده است. عشایر به گره زدن بسیار ایمان داشتهاند و هنوز هم این عقیده وجود دارد که در روز سیزده بهدر چمن را گره بزنید و آرزو کنید. عشایر هم برای هر گرهای که به دار میزدند طلب خیر و برکت و عشق و صلح و صفا میکردند چراکه این فرش ها برای فروش نبوده بلکه برای خانه خود، برای خانواده، معشوق یا هدیهای برای یک آشنا بوده به همین دلیل با نیت پاک بافته میشد.