دکتر آلمانی در حراج فرش ایرانی

غرق در تماشای نقوش فرش‌هاست. عاشق قالی ایرانی است. وقتی فرشی روی زمین پهن می‌شود از روی صندلی خم می‌شود به جلو تا به دقت آن را برانداز کند. آنهایی که در حراج فرش شرکت سهامی فرش ایران شرکت می‌کنند، می‌دانند سلیقه دکتر آندره آلمانی چه فرش‌هایی است.

دکتر آندره ۴۸ ساله است با قدی بلند، موهایی بور و البته کم پشت. فارسی را تقریبا روان صحبت می‌کند. هر هفته بطور مرتب در حراج فرش در خیابان فردوسی شمالی شرکت می‌کند. بیشتر کسانی که در حراج فرش می‌آیند دکتر را بخوبی می‌شناسند؛ به او «مستر» می‌گویند.

دکتر هفته پیش یک قالیچه قشقایی دست دوم با نمادهای عشایری خرید و این هفته یک قالیچه زیبای بلوچ. او همه فرش‌ها را دوست دارد از عشایری گرفته تا گل افشان و ریزه ماهی تبریز و هریس و کاشان و نایین و راور و اصفهان و … اما نقشه مورد علاقه‌اش عشایری است.

عاشق فرش ایرانی‌ام

از دکتر می‌پرسم چند سال است که در ایران زندگی می‌کند و چطور شد وارد عرصه فرش شده است. دکتر آندره حرف‌ها را به خوبی می‌شنود و بعد از کمی مکث جواب می‌دهد: «من ۴- ۵ سالی است به ایران آمده‌ام و در  تهران زندگی می‌کنم. من دکترای زبان‌شناسی تاریخی دارم و در دانشگاه تدریس می‌کنم.

از طریق یکی از دوستان به بازار فرش تهران رفتم و عاشق قالی ایرانی شدم. بعدها گذرم به حراج فرش افتاد و سعی می‌کنم هر هفته در این مراسم جذاب و فوق‌العاده شرکت کنم. در این حراج‌ها با فرش‌های بی‌شماری که هیج شناختی از آنها ندارم، آشنا می‌شوم.

از میان فرش قشقایی را بیشتر دوست دارم

دکتر آندره قالی قشقایی را به قالی‌های دیگر ترجیح می‌دهد. وقتی قالی یا قالیچه‌ای با نقش عشایری روی زمین پهن می‌شود چشم می‌چرخاند به نقوش آن. او درباره نقوش عشایری نظرات جالبی دارد.

دکتر آلمانی در حراج فرش ایرانی

« فرش‌های قشقایی یا عشایری نمادهای اساطیری دارند و به نظرم عجیب و در عین حال افسانه‌ای هستند. معتقدم این نمادها زنده‌اند و زبان تاریخی هزاران سال پیش. پس با دیدن آنها حیرت‌زده می‌شوم و سعی می‌کنم معانی و ارتباط آنها را با هم بدانم.

در طول این مدت دریافته‌ام فرش اردیبل و قشقایی از نظر بافت، نقشه و حتی رنگ شباهت زیادی به هم دارند و می‌دانم مردم هر دو منطقه که فاصله زیادی به یکدیگر دارند ترک زبان هستند و شاید همین اشتراکات فرهنگی است که نقوش فرش‌شان هم به هم نزدیک است.«

فرش‌ها را هدیه می‌دهم

دکتر آندره عنوان می‌کند فرش‌هایی را که می‌پسندد و به خانه می‌برد پس از مدتی آنها را به خانواده یا دوستانش در آلمان هدیه می‌دهد. وی در این باره عنوان می‌کند: « قالیچه‌های زیادی خریده‌ام که همگی جزو نقوش قدیمی و اساطیری ایران است. آنها را توی خانه می‌اندازم. محو تماشایشان می‌شوم و به دنبال یافتن ارتباط بین نمادهای آن. از این کار لذت می‌برم و گذشته از اینکه نوعی تفریح بشمار می‌رود به  اطلاعات زبانشناسی تاریخی ام اضافه می‌شود.

دکتر آلمانی در حراج فرش ایرانی

من به معنای واقعی عاشق فرش ایرانی هستم و گاهی وسوسه می‌شوم کلی فرش بخرم ولی برخی محدودیت‌هایی که دارم مانع این کار می‌شوند. من دستبافته‌هایی را که بعد از مدتی در خانه از آنها لذت می‌برم بعد از مدتی به خانواده یا دوستانم در آلمان هدیه می‌دهم.

آنها از این هدایای با ارزش و نفیس شوک‌زده می‌شوند و وقتی آنها را روی زمین پهن می‌کنند متحیر می‌شوند و غرق در نقوش آن می‌شوند. وقتی می‌بینم آنها حیرت‌زده شده‌اند احساس رضایت می‌کنم که توانسته‌ام زبان تاریخی و هنر و فرهنگ کشور ایران را به عزیزانم معرفی کنم. دوستانم عاشق قالی ایرانی می شوند.»

دکتر آندره که در حاشیه این مراسم با ما صحبت می‌کند نیم‌نگاهی به فرش‌هایی که پهن می‌شود، می‌اندازد. او عجله دارد که برگردد به حراج و فرش‌های بختیاری، قشقایی، کاشان، بلوچ، ترکمن و … را برانداز کند. او واقعا عاشق قالی ایرانی است.

برچسب ها

نوشته های مشابه

‫۳ نظرها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن