مویه برای فرش ایرانی

حمید حاجی‌پور

«می‌خواهم قید تولید را بزنم، با این شرایط تورم نمی‌صرفد، از طرفی آن‌قدر سنگ جلوی پای آدم می‌اندازند که از کرده خودت برای ترقی تولید فرش پشیمان می‌شوی». این بخش کوتاهی از درددل‌های یک تولیدکننده خوش‌نام کشور است که چند ماهی است درگیر مشکلاتی است که جلوی پایش انداخته‌اند. گویا کارد به استخوان رسیده و تولیدکننده خوش‌ذوق و خلاق فرش و دست‌بافته‌ها با وجود چندین دهه فعالیت و اعتبار می‌خواهد عطای این کار را به لقایش ببخشد.

آنهایی که عاشق و دغدغه‌مند فرش ایرانی هستند از شرایط موجود به‌شدت ناراضی‌اند؛ این‌طور تلقی می‌کنند که فرش و اهالی آن از سوی دولتمردان سال‌هاست که به فراموشی سپرده شده‌اند؛ باور دارند فرش ایرانی با قدمتی چند هزار ساله با مصیبت‌هایی که در این ایام بر سرش آمده در آستانه مرگ است. کم بیراه هم نیست. فرش ایران جایگاه تجاری خود را در بازارهای جهانی از دست داده؛ نمونه‌اش چینی‌ها که فرش و تابلوفرش‌هایمان را می‌خرند و کپی آن را به نام فرش ایرانی روانه بازار جهانی می‌کنند.

فرش افغانستان از سوی دیگر با پشم دباغی‌شده و رنگرزی بی‌کیفیت و گره‌ تقلبی وارد کشور می‌شود و جای فرش با اصالت ایرانی را در حجره‌های فرش گرفته‌ است؛ فرش‌هایی که به اسم فرش ترکمن و بلوچ و قشقایی به مشتری فروخته می‌شوند. نمایشگاه هم برایش برگزار می‌کنند با تخفیف و اقساط چندماهه، همین بغل گوش‌مان در سعادت‌آباد و تجریش و میرداماد!

در مناطقی چون خراسان و کرمان و تبریز فرش‌های با گره جفتی و بی‌گره و فرش‌های ربات‌بافت تولید می‌شوند و کک کسی نمی‌گزد که تیشه به ریشه درخت کهن‌سال فرش ایرانی می‌خورد. نرخ مواد اولیه روزبه‌روز بالا می‌رود و نه برای تولیدکننده می‌صرفد نه برای قالی‌باف که به دار سفید گره‌های رؤیایی بزند!

تاجران از تحریم‌ها می‌نالند و قوانین دست ‌و پاگیر گمرک و وزارت صمت و مشکل همیشگی قوانین مربوط به بازگشت ارز حاصل از صادرات. رفوگران از قانون منع ورود فرش و دست‌بافته‌های کهنه ایرانی به داخل کشور گلایه می‌کنند؛ حالا بسیاری از آنها برای کار مرمت به ترکیه رفته‌اند و فرش‌هایی که نیازمند مرمت هستند به جای وطن خود به کشور غریب می‌روند.

طراحان هم دل خوشی از این وضعیت ندارند، وضعیتی مبهم و تاریک! برخی خود را بازنشسته کرده‌اند، عده‌ای به ناچار در خدمت تولیدکنندگان فرش ماشینی هستند و برخی مهاجرت را انتخاب کرده‌اند.

بله، چالش‌های فرش و زنجیره تأمین آن، مشکلات تکراری بافندگان، طراحان، رنگرزان، تجار و… گویا دغدغه هیچ مسئولی نیست؛ هنر- فرهنگی که دهه ۷۰ بعد از نفت بیشترین صادرات را داشت و بیش از دو میلیارد دلار صادرات داشت اکنون در آستانه نابودی قرار گرفته است. حالا به دوربین زل بزنید و بگویید فرش ایرانی برند است و تاریخ پرشکوهی دارد! نزدیک است زمانی که بگویند یادش بخیر در ایران فرش‌های اصیل با نقش‌های فراوان بافته می‌شد!

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن