بته جقه از اوج تا افول

بخش دوم و پایانی

از بته جقه گفتیم و از منزلت خاص سرو و تبدیل شدن آن به بته و با ورود اسلام و رنگ باختن سرو از نگاره‌ مذهبی و طراحی و نقشپردازی آن. در این بخش از اوج و افول آن در سومین مرحله از دوره تاریخی بته جقه خواهیم گفت.

سومین مرحله

از حدود ۶۰ گونه نگاره بته‌ای رایج در فرشبافی ایران و قفقاز بیش از چهل نوع متمایز در فرشبافی فارس بر شمرده شده است که هر کدام در جای خود تشریح خواهد شد.

از این انواع متعدد پس از بته جقه‌ای نوع خاصی که «بته قبادخانی» نام دارد که قشقایی‌ها هم این نوع خاص را بیشتر می‌پسندند و می‌بافند. بته قبادخانی یا مشابه آن در جاهای دیگر مرسوم نیست و از این رو امکان دارد از نقشمایه‌هایی باشد که به ابتکار یا اقتباس قبادخان نامی در فارس ابداع شده باشد و چون کاربرد ان در دستبافه‌های ایل نفر فراوان است احتمال باید داد که از ابداعات بافندگان تیره قبادخانلوی نفر باشد.

به لحاظ آنکه ابعاد و اجزای اصلی بته قباد خانی و هیات ظاهری آن شباهت بسیار با بته صفوی دارد محتمل است که مانند نقش ناظم از این نوع بته خاص یا نقش‌های مشابه برگرفته شده باشد. نقوش داخلی و ریزه‌کاری‌های بته کم و بیش همان است که در بته قبادخانی می‌بینیم و مهمتر آنکه گل شش‌پر میانه آن همان گل هشت‌پر وسط بته قبادخانی است و در ست همانجا.

در عین حال شباهت هیات و ابعاد بته سروی یا بته قبادخانی و بویژه طرز قرار گرفتن و صف آرایی بته های سروی که همان شیوه آرایش ردیف‌های بته قبادی در مراحل نخستین است ضمن آنکه قدمت منشا بته قبادی را مسلم می‌سازد دشواری و شاید هم بیهودگی جستجوی یک الگوی واحد را برای بته قبادخانی و دیگر انواع نقش بته‌ای نمایان می‌کند. نقشمایه‌هایی از این دست که همه جا پراکنده شده و به صورت‌های گوناگون درآمده کهن‌تر و بغرنج‌تر از آن است که بتواند در یک مسیر تاریخ- جغرافیایی مشخص ردیابی شود و یا انتظار رود که الگوی اولیه آن در یک اثر هنری باستانی کشف شود زیرا هرگز نمی‌توان یقین کرد که قدیمی‌ترین نمونه نخستین نمونه باشد.

نقش بته‌ای نیز مانند نقش ماهی درهم در ابتدا یک طرح سرتاسری بوده و بدون استفاده از ترنج و لچک و با قرار دادن بته‌ها در ردیف‌های افقی یا مایل موازی بافته می‌شده است. از آنجا که بافندگان قشقایی همواره در پی تنوع طراحی بوده و گریزان از طرح‌های یکنواخت و یکدست در آغاز کار به مدد حاشیه‌های چشمگیر یکنواختی ملال‌آور ردیف‌های همسان و همرنگ بته قبادخانی را کاهش می‌دادند. پس از چندی شگرد رنگ‌آمیزی متنوع بته‌ها برانگیزنده بافندگان نوآور شد و شیوه قرار دادن نقشمایه تکراری در ردیف‌های مایل، تاثیر این شگرد را دو چندان ساخت ۴۳  و این سرآغاز عصر طلایی نقش بته‌ای بود.

در تلاش تنوع بیشتر از اواخر قرن سیزدهم اندک اندک لچک‌های بسیار کوچک با احتیاط تمام به میان آمد و با رشد تدریجی لچک‌ها رفته رفته ترنج هم جای خود را تنگ‌تر ساخت تا بدانجا که بته‌ها میدان را خالی کردند و یا تک و توک بصورت نگاره‌ای فرعی و تجملی برجای ماندند.

چند نمونه فاخر از نقش بته قبادخانی را باید شاهکارهای بازمانده از عصر طلایی رواج این نقش دانست. هنرمندان بزرگ همیشه به این قانون جاویدان گردن نهاده و حد و اندازه تحول و تکامل را شناخته‌اند آنانکه سرپیچیده‌اند بجای صعود سقوط کرده‌اند. چرا طرح‌هایی مانند ناظم کشکولی بیشتر از ۱۵۰ سال است به همین حال مانده است؟ چرا نگاره‌ها و نقشمایه‌های هخامنشی و اشکانی و ساسانی هنوز در قالی ایران پایدار و برقرار است؟ این ثبات و استمرار نشانه رکود و ناتوانی و بی‌مایگی نیست؛ حتی نشانه کمبود نوآوری و نورپردازی هم نیست، علامت شناخت الزامات و ضرورت‌های تکامل است و درک حد و اندازه نعمت و موهبتی که جامعه مصرف کننده شهری، حریص و افسارگریخته از آن محروم شده است.

نقش بته‌ای هنگامی به اوج تکامل رسید که غنای رنگ و طراوات رنگ‌آمیزی حرکت را بر مداومت و سیلان طرح افزود. در این مرحله نقشمایه بته‌ای تا بی‌نهایت قابل امتداد بود چون حاشیه که لازمه فرش است و لچک‌های کوچک توان آن نداشت که این جنبش مداوم را متوقف کند.

حتی تنظیم این حرکت در راه راه‌های محرمات موجب کاهش تحرک نشد زیرا نقش محرمات خود قابلیت امتداد نامحدود دارد اما همینکه لچک‌ها ملتهب و متورم شدند و از چهار سمت به پهنه فرش هجوم آوردند و ترنج‌ها راه را بر بته‌ها بستند فراخنای بته زار تنگ شد و آن مرغزار سرسبز و این باغ برومند پژمرده گشت و جویبار روان حوضچه‌ای شد که دیر یا زود می‌گندید.

 

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن